سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در توصیف قدرت خدای سبحان ـ :اوست که آفریده هایش را در دنیا ساکن کرد و پیامبرانش را به سوی جنّ و انس فرستاد تا برایشان پرده از دنیا برگیرند [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----347246---
بازدید امروز: ----2-----
بازدید دیروز: ----1-----
جستجو:
Image and video hosting by TinyPic
  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من

  • پارسی بلاگ

    فروردین 87 - شب هجران

  • لوگوی وبلاگ
    فروردین 87 - شب هجران

    استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.

    آمین یا رب العالمین

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود:
    بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
    مطالب بایگانی شده

    لوکوی دوستان من


  • سال 87 را به امید ظهورش آغاز می‏کنیم ...
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 86/12/28 ساعت 10:44 صبح



    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • اینجا ایران است؛ ایران زیبا!
    نویسنده: یک دوست دوشنبه 86/12/27 ساعت 10:10 صبح

    روزنامه ملیت ترکیه با تیتر جالب "این مناظر نه مربوط به آمریکاست و نه مربوط به اروپا؛ این مناظر کشور ایران است!" عکس های زیبایی از ایران را کار کرده است. این روزنامه نوشته است " این عکس ها را باور نخواهید کرد!"
    روزنامه ملیت ایران را کشوری خیالی توصیف کرده است و چندین عکس از مناظر ایران را کار کرده است. به نظر نمی رسد عکس ها از خود روزنامه ملیت باشد هرچند به منبع عکس ها هم اشاره نکرده است.
    اکثر مردم ترکیه تصور کشوری خشک، بیابانی و کم آب را از ایران دارند است در حالی که با دیدن عکس ها و مناظر ایران نظرشان کاملا عوض می شود. متأسفم که در کشور همسایه هم کشور ما را به خوبی نمی شناسند.

    جهت دیدن عکس های کامل روزنامه ملیت اینجا کلیک کنید


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • پیامبر(ص) و موقعیت منتظران حضرت مهدی(ع) قبل از ظهور (قسمت دوم)
    نویسنده: یک دوست دوشنبه 86/12/27 ساعت 9:42 صبح

    45- مردم از نظر بینش ودید قلبی کور شوند و حقایق را نبینند(مانند جنایاتی که از زمامداران خود می بینند و در عین حال می گویند خوب است)
    46- کارهای ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند( مردم طرفدار کارهای بد شوند.)
    47- محبت نسبت به یکدیگر و صل? رحم از دلهای مردم برداشته شود.
    48- تجارت و بازرگانی زیاد شود و مردم کارهای باطل و ناچیز را نیکو بدانند.
    49- جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهای زیاد که دارند، بذل کنند.
    50- کارهای بزرگ را آسان شمارند.
    51- از پوشیدن پوست حیوانات حرام گوشت(یا ذبح شرعی نشده) باکی نداشته باشند.
    52- جامه های نرم و زیبا و نازک بپوشند(و بدن آنها از روی لباس پیدا باشد)
    53- رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند( اعمال بد مردم گواه این مطلب است)
    54- رحم از دلهای هم? مردم برود
    55- فساد جنب? عمومی پیدا کند.(خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)
    56- قرآن را به بازی بگیرند.
    57- اموال بیت المال(وجوه شرعیه) را مال شخصی خود بدانند یا حقوق شرعی? مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است.
    58- مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند.
    59- در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند( کم بدهند و یا جنس نامرغوب عرضه کنند)
    60- ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن محلی از مقروض بگیرند.
    62- به نافرمانی از خداوند(گناه کردن) مباهات کنند.
    63- دلهای مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانی در مردم (زیر بار ظلم رفته) ظاهر شود.
    64- در چنین وضعی دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله کوه به آن قله و از این دره به آن دره دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد.
    65- از اسلام باقی نماند جز اسمی و از قرآن باقی نماند جز رسمی
    66- قرآن بخوانند در حالیکه از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده های خداوندی و وعیدهای آن عملا در میان آن مردم خبری نباشد و از خداوند نترسند و به یاد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بی خبر باشند.
    67- در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهی.
    68- علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روی زمین باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحی? آنها برخیزد و بازگشت هم? آنها(فتنه ها) به سوی خود ایشان است.
    69- مردم خیر و نیکوکار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شر و فساد بمانند.
    70- مردم به خداوند عالم در کارهایشان بی اعتنا باشند و اعمالشان از روی تحقیق نباشد.
    71- تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد( ثروت دنیا از هر راهی که بیاید، حلال یا حرام، مانعی ندارد)
    72- هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • جایزه یک میلیون دلاری برای قصاص سران تروریست ها؛
    نویسنده: یک دوست دوشنبه 86/12/27 ساعت 9:40 صبح

    اعدام انقلابی جنایتکاران، هدیه به خانواده شهدای فلسطین و لبنان

    در واکنش به جنایات فاجعه آمیز رژیم غاصب صهیونیستی، به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی، مراسمی تحت عنوان «قصاص جالوت» در سالن اسوه برگزار شد. در این مراسم که دانشجویان، طلاب و عده ای از مردم در آن حضور داشتند، دانشجویان ضمن بازخوانی آیات جهاد و قتال با مستکبرین و بویژه کفار یهود، با مروری کوتاه بر گفتمان حضرت امام، بر مبارزه با غاصبان قدس و دفاع از مظلومین فلسطین و تشکیل جبهه واحد جهانی مردمی در این زمینه تاکید کردند.
    دانشجویان حاضر در این مراسم تاکید نمودند: "در حالی که بیش از 60 سال از اشغال فلسطین توسط رژیم جعلی صهیونیستی و جنگ نابرابر گلوله و سنگ می گذرد، این رژِیم سفاک همچنان به قتل عام و کشتار بی رحمانه کودکان شیرخوار و زنان بی گناه و مظلوم فلسطینی دست می یازد و این اتفاقات درانفعال ذلت بار کشورهای اسلامی و سکوت معنادار سازمانها و مجامع بین المللی مدعی حقوق بشر هر روز بارها و بارها تکرار می شود. هر روز کودکان شیرخوار و زنان فلسطینی، مبارزان انتفاضه فلسطین، رزمندگان حزب الله، فرماندهانی چون شهید حاج عماد مغنیه و... قربانی حملات وحشیانه و جوخه های ترور این رژیم که سردمدار ترورسیم دولتی است، می شوند."
    دانشجویان عدالتخواه تصریح کردند "این حرکت تلاشی است برای قصاص جنایتکاران جنگی رژِیم منحوس و جعلی اشغالگر قدس و اعلام حمایت رسمی از عملیات استشهادی مبارزان و جهادگران عرصه شهادت فی سبیل الله. اگرچه پاداش حقیقی همان رضوان الهی و بهشت جاودانی است که وعده حتمی و یقینی خداوند برای مجاهدان فی سبیل الله است."
    دانشجویان اظهار امیدواری کردند "با تداوم خط سرخ شهادت، شادی قلبی مستضعفان و لبخند کودکان معصوم فلسطینی و دعای خیر و سرور مسلمانان و همه مظلومان و مستضعفان جهان از نابودی این رژیم اشغالگر را در جهان شاهد خواهیم بود انشاالله."
    در این مراسم اعلام شد: "این هدیه از طرف مردم ایران برای حمایت از خانواده های شهدای استشهادی ای که برای اعدام انقلابی این سه جنایتکار ارتش این رژیم اقدام به عملیات استشهادی کنند در نظر گرفته شده تا با گسترش عملیات استشهادی سران جنایتکار این رژیم هر لحظه برای مرگ جهنمی خود لحظه شماری کنند."
    همچنین در این مراسم خانم رجایی فر دبیر ستاد پاسداشت شهدای جهان اسلام ضمن حمایت از این برنامه، خواستار ترویج فرهنگ جهاد و شهادت در میان جوانان و خصوصاً دانشجویان شد. ایشان با انتقاد از سیاست خارجی کشور در تجدید رابطه با کشورهایی چون مصر و لیبی، این مشی را در تضاد با منافع ایدولوژیک و آرمان های انقلاب اسلامی دانست و شخص حسنی مبارک و دولت مصر را در کشتار فلسطینیان شریک دانست و خواستار تجدید نظر در ارتباط با کشور مصر شد. ایشان با نقد نظام سلطه سرمایه داری جهان و تشریح این نکته گفت: جریان سلطه سرمایه داری جهان به دنبال ارتباط با جریان سرمایه داری داخلی است و این زنگ خطری برای نابودی آرمان های انقلابی اسلامی است.
    وی ریشه های جنبش ضد عدالت جهانی را نظام سلطه سرمایه داری جهانی و در راس آن زرسالاران صهیونیست دانست و خواستار مقابله با جریان بنیان افکن ضد عدالت شد. وی مذاکره ایران با آمریکا برای امنیت در عراق را بدلیل آتش افروزی امریکا و ایجاد تفرقه میان مسلمانان عراق بی تأثیر دانست و گفت که اصلی ترین عامل ناامنی در عراق حضور اشغالگران است.
    جایزه تعیین شده برای اعدام انقلابی ایهود باراک (وزیر جنگ اسراییل) 400هزار دلار، آموس یادلین (فرمانده اطلاعات ارتش) 300هزار دلار و مئیر داگان (رییس سازمان موساد) 300 هزار دلار، در مجموع 1میلیون دلار به عنوان حداقل جایزه تعیین شد. از آنجایی که دیگر نهادهای مردمی و NGOهای حمایت از فلسطین با اعلام و ارسال کمک های نقدی برای افزایش جایزه قصاص این جنایتکاران حمایت خود را ادامه خواهند داد این جایزه افزایش خواهد یافت. همچنین در این مراسم سایت www.qesas.ir برای ثبت نام داوطلبان اهدای کلیه برای افزایش جایزه قصاص سران این رژیم راه اندازی شد.
    همچنین چند تن از حضار و طلاب و دانشجویان دانشگاه های مختلف، به نمایندگی از جمع فرم های اعلام آمادگی برای اهدای کلیه را پرکردند.
    در این برنامه اعلام شد این جایزه به هرکس که اقدام به اعدام انقلابی این سه نفر کند اعم از مسلمانان (شیعه و سنی)، مسیحیان مؤمن و یهودیان مؤمن در هر نقطه ای از جهان که این اعدام انقلابی (قصاص) را به سرانجام برساند، به خود یا خانواده و بازماندگانشان تعلق خواهد گرفت.
    این برنامه به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی و با حضور نهادهای غیر دولتی حامی مردم فلسطین و جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران و طلاب حوزه های علمیه برگزار شد.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • پیامبر(ص) و موقعیت منتظران حضرت مهدی(ع) قبل از ظهور (قسمت اول)
    نویسنده: یک دوست دوشنبه 86/12/27 ساعت 9:36 صبح

    امام صادق(ع) از وجود مبارک رسول اکرم(ص) دربار? مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت مقدس حضرت بقیة ا... چنین نقل فرموده اند:
    خوشا به حال کسانی که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتدای به آن حضرت می کنند(فرمانبرداری) پیش از قیامش، دوستان او را دوست می دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبری می جویند و ائم? معصومین قبل از آن حضرت را دوست می دارند. اینان رفقای من و دوستان من و بهترین امت من در نزد من، بلکه بهترین مخلوقات خداوند برای من هستند.(1)
    حذیفه می گوید: دیدم رسول معظم اسلام(ص) پرد? کعبه را گرفته و گریه می کند. عرض کردم: یا رسول ا...! چه چیز شما را به گریه آورده است؟ خداوند چشمهای شما را نگریاند. فرمودند:
    ای حذیفه! دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تو در این دنیا نبودی. عرض کردم پدر و مادرم به قربانت باد! آیا علائمی هست که دال بر وقوع چنین وضعی در دنیا باشد؟ فرمودند: آری مطالبی که می گویم به قلبت بسپار وباچشمت ببین وبا انگشتانت شماره کن:
    1- وقتی که امت من نماز را ضایع کنند.
    2- از شهوات پیروی کنند.
    3- خیانت در میان مردم زیاد شود.
    4- امانت و امانتداری کم شود.
    5- مشروبات الکلی بنوشند.
    6- فضا تاریک شود(ممکن است به خاطر آلودگی فضا به معصیت یا دود ناشی از بنزین و غیره باشد.)
    7- به واسط? خشکسالی، آب قناتها و چاهها کم شود
    8- آسمان و این فضای لا یتناهی غبارآلود شود( ممکن است کنایه از ظلمهای جهانی باشد )
    9- امنیت از راههای زمینی و هوایی برداشته شود.
    10- و مردم همدیگر را سعب و لعن کنند.
    11- خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند.(مانند بی حجابی، رقاصی، قمار و...)
    12- مردم در زندگی گرفتار تجملات و مد پرستی شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد.
    13- افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و سوء ظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.
    14- سالهای دنیا پست و خوار شود.
    15- درختکاری زیاد شود و محصولها اندک شود.
    16- قیمتها بالا رود( نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آوری بالا رود تا جایی که زندگی را تبدیل به جهنم سوزان کند)
    17- بادها زیاد شود( طوفانها و تند بادها مرتبا در دنیا زیانهای سنگین جانی و مالی به بار آورد.)
    18- پرده از روی باطن مردم برداشته شود( و جنایتکاران و دنیا پرستان و جاه طلبان شناخته شوند، یا بدان آشکار شوند یا علائم ظاهر شوند.)
    19- عمل شنیع لواط علنی شود( کما اینکه در انگلستان با گذراندن قانونی از تصویب مجلس لواط بلا مانع شده است.)
    20- خلاف پسندیده شود.
    21- تجارت و کاسبی دچار سختی و تنگی شود و اشیاء مورد درخواست کم شود.
    22- تمام برنامه ها را با کمال گستاخی و خونسردی بر مبنای هوای نفس( دلم می خواهد) پیاده کنند.
    23- ناسزا و فحش دادن به پدران و مادران را وسیل? سرگرمی و مزاح قرار دهند.
    24- آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسی از خداوند نداشته باشند.
    25- بی عصمتی و زنا در میان مردم رواج پیدا کند.(مراکز خود فروشی و زنا در دنیا با ابعاد گسترده ای بالاترین شاهد ماست.)
    26- خشنودی و راضی بودن از زندگی و برنام? آن بسیار کم شود.
    27- افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند.
    28- خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان هم? طبقات زاید شود.
    29- امانت را بی اهمیت بدانند و به آن بی اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.
    30- افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.
    31- نادانها به دلیل نادانی خویش مشهور شوند.
    32- مردم خانه های خود را بیارایند و دیوارهای آن را زینت دهند.
    33-قصرها و خانه ها بلند ساخته شود(مانند ساختمانهای چندین طبقه ای که آسایش و امنیت را از همسایه ها سلب می کند.)
    34- باطل را به لباس حق جلوه دهند.
    35- زشتی دروغ از بین برود به حدی که لباس راستی بر آن بپوشانند.
    36- اگر کسی در کارش صحت عمل داشته باشد او را ضعیف بدانند.
    37- پستی و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند(صاحبش را عاقل بدانند.)
    38- گمراه بودن و راه کج رفتن را هدایت بشمارند.
    39- بیان را کوری بدانند( اگر به وسیل? بیان حقایقی گفته شود که به نظر آنها خوش نیاید.بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمی بیند.)
    40- و خموشی را بی خردی بدانند.
    41- دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را نادانی بدانند.
    42- نشانه ها بسیار شود و علامتها یکی پس از دیگری ظاهر گردد.
    43- تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند( مردم را متهم کنند و بدین دلیل آبروی بندگان خدا را بریزند)
    44- آسیای مرگ بر سر جامعه بچرخد(جنگهای خانمان سوز به راه بیندازند و افراد بی گناه را قتل عام کنند، مانند بمباران مناطق مسکونی و نظامی و...)

    ادامه دارد...


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • چرا در اسلام مادامی که زن از همسرش اطاعت کند، زن قابل تمجید و ست
    نویسنده: یک دوست دوشنبه 86/12/27 ساعت 8:50 صبح

    سوال:

    چرا در اسلام مادامی که زن از همسرش اطاعت کند زن قابل تمجید و ستایش است؟
     

    پاسخ:

    ذات حق تعالی زن و مرد را از جهت جسمی و روحی به گونه ای آفرید که بدون هر یک نه پیدایش و بقای آنان امکان پذیر است و نه نیازهای جسمی و روحی هر یک، بدون دیگری به طور کامل بر آورده می شود و نه تکامل روحی و دینی هر یک به صورت فردی و اجتماعی امکان پذیر است. گویا هر یک پاره ای از یک موجود کامل اند و بدون هم ناقص و نسبت به هم مکمل اند[1].

    اطاعت از شوهر در راستای اطاعت از خدا
    بند? کامل و مؤمن بنده ای است که در مسیر اطاعت خدا بوده و از خداوند فر مانبرداری کند؛ به عبارت دیگر جایگاه و رتب? انسانی و ایمانی هر شخص بستگی به میزان اطاعت او از خداوند متعال دارد. از این جهت فرقی بین زن و مرد، بزرگ و کوچک (مکلف) نیست از نظر اسلام هم? افراد جامعه دو دسته تکلیف دارند: فردی و اجتماعی.
    1. تکالیف و وظایفی که شامل عبادات و اخلاقیات فردی مثل نماز (فرادی) روزه، حج، راستی، صداقت و... می شود.
    2. این قسم که بیشتر اعمال بندگان و مکلفین را به خودش اختصاص می دهد شامل عبادات، معاملات، اخلاقیات که وظیف? شخص در قبال خانواده (اعم از فرزند، همسر، پدر، مادر و...) و بیرون از خانواده (مثل همسایه، دوستان، همکاران و...) را مشخص می کند، می شود.
    آن چه که مربوط به بحث ماست وظایفی است که همسران (زن و مرد) در قبال همدیگر دارند و آن وظایف را خدا برای انسان ها تعیین فرموده است بنا بر این انجام وظایف و تکلیف به اطاعت از خدا بر می گردد؛ مثلا اگر کسی به پدر و مادر مشرک و کافر خود خدمت کند و از ایشان (در غیر معصیت خدا) اطاعت کند این شخص قابل ستایش و تمجید است و عملش ستودنی است نه از آن جهت که از پدر و مادر کافر اطاعت کرده بلکه از آن جهت که در راستای اطاعت خدا گام برداشته و در جهت اطاعت از خدا از ایشان اطاعت نموده است بنابر این اگر زنی به خاطر فرمانبرداری از شوهرش قابل تمجید است می شود گفت که این به خاطر آن است که جامع? کوچک خانواده مثل سایر جوامع نیاز به مدیری دارد و خداوند برای ادار? جامع? خانواده او را انتخاب نمود "مردان، سرپرست و نگهبان زنانند"[2] که باید حرف آخر را بزنند. بر این اساس، اگر قیمومیت زندگی زناشوئی به مرد واگذار شده از آن روی است که قیام و دوام زندگی به این بستگی دارد و زن با اطاعت از شوهر (در حدی که شرع مشخص نموده) در حقیقت از خدا اطاعت نموده که این قابل تمجید و ستایش است.
    البته باید توجه داشت که از سویی، واگذاری مدیریت خانواده به مردان بر اساس مصالح و خصوصیاتی بوده است که در مردان وجود دارد و از سویی دیگر، وجود این ویژگی ها در مردان که موجب این حکم شده است دلیل برتری مردان بر زنان نیست.[3]
    به عبارت دیگر، خدای متعال با توجه به آفرینش زن و مرد و تفاوت های روحی و جسمی آن دو، حقوق و تکالیف[4] زناشویی و خانوادگی خاصی به صورت مشترک و خاص برای هر یک قرار داده است تا تأمین کنند? نیازهای دنیوی و اخروی هر یک به صورت کامل باشد.
    در زیر به برخی از این وظایف اشاره می شود:

    وظایف زن و مرد در قبال هم دیگر
    الف. زن و مرد وظیفه دارند در زندگی مشترک خانوادگی و زناشویی، نسبت به هم خوش رفتار، خوش رو و خوش گو باشند و از هر گونه بدرفتاری، ترش روی و بدگویی دوری نمایند.
    ب. زن و مرد باید در پیشبرد و تحکیم زندگی خانوادگی، همکاری و همراهی داشته باشند و معیار این همکاری هم بنابر راهنمائی شرع و انتظار عرف، فرهنگ، زمان، مکان و موقعیت آن دو است. از باب نمونه،‌ اگر عرف خانه داری، بچه داری، شیردهی بچه را به عهد? زن می داند و کارهای بیرون خانه را به عهد? مرد می داند، ‌هر دو در این امور محوله،‌ همکاری نمایند.
    ج. زن و مرد، هر دو موظف اند در حد توانایی و مقتضای عرف زمان و مکان و موقعیت در رشد و پرورش فرزند، کوشش نمایند.
    د. زن و مرد نباید رابط? نامشروع با فرد دیگری داشته باشند.

    وظایف زن در قبال مرد
    الف. پذیرش ریاست شوهر: اگر در زندگی زناشویی و خانوادگی مشکلی و مسئله ای پیش آمد، حل آن با نظر نهایی شوهر است،‌البته این وظیف? شوهر، نباید خارج از حسن معاشرت و معاضدت،‌ شرع و قانون باشد و باعث سوء استفاد? شوهر شود .
    ب. تبعیت از مرد در محل اقامت و مسکن، مگر این که این اختیار را شوهر به زن واگذار کرده باشد و یا خلاف شأن اجتماعی زن باشد و یا ضرر جانی و جسمی برای زن داشته باشد.
    ج. تبعیت از مرد، در خروج از منزل و ورود دیگران به منزل،‌ در حد عرف، مگر این که برای انجام تکالیف دینی مثل حج واجب و یا برای انجام مداوا، یا ماندن در خانه ضرر جانی، بدنی و شرافتی،‌برای زن داشته باشد.
    د. تبعیت از مرد در اصل شاغل بودن و نوع شغل، در صورتی که خلاف انتظار عرف زمان، مکان و موقعیت و جنسیت زن باشد.
    ه. زن آرایش برای شوهرش نماید و برای غیر شوهرش بوی خوش استفاده نکند و الاّ نماز او مورد قبول واقع نخواهد شد.[5]

    وظایف مردان در برابر زنان:
    1. رفتار نیکو با زنان:
    الف. دوستی با زنان از اخلاق انبیا بود.[6]
    ب. اظهار دوستی با زنان، هرگز از یاد آنان نمی رود.
    ج. گذشت و بخشش نسبت به زنان، اگر رفتار بدی را مرتکب شدند.
    د. خوش رویی و خوش رفتاری با زنان.
    ه. ترس از ذات حق تعالی که مبادا، حق زن خود را به جا نیآورد.
    2. الزامات اخلاقی
    الف. نگاه به زن به عنوان گل باشد نه خدمت کار، تا طراوت و شادابی آن حفظ شود و کاری فراتر از حد متعارف، از زن خواسته نشود.
    ب. مشورت با زن در امور مهم? زندگی.
    ج. رعایت اخلاق و حقوق هم بستری با زن.
    3. وظایف مالی و پرداخت نفقه:
    الف. تهی? غذا، در حد متعارف زمان، مکان و موقعیت متناسب زن.
    ب. تهی? پوشاک، در حد متعارف زمان،‌ مکان و موقعیت متناسب زن.
    ج. تهی? وسایل بیشتر و بهتر زندگی ، پوشاکی، خوراکی، به ویژه در ایام عید.
    د. تهی? وسایل آرایشی و تزیینی، در حد متعارف زمان،‌ مکان و موقعیت متناسب زن.
    ه. تهی? مسکن،‌ در حد متعارف زمان، مکان و موقعیت متناسب زن.
    و. تهی? لوازم منزل در حد متناسب زمان،‌ مکان و موقعیت متناسب زن.
    ز. تهی? خدمتکار، اگر شأن اجتماعی و خانوادگی زن اقتضا دارد یا اگر مریض است[7].
    اینها اجمالی از وظایف مشترک زن و مرد و وظایف اختصاصی هر کدام بود خداوند در قرآن می فرماید: "آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید(و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید[8]" و هر کدام از زن و مرد که بیشتر وظایفشان را انجام دهند، در حقیقت بیشتر از خداوند متعال اطاعت کردند پس از این جهت قابل تمجید و ستایش هستند و فرقی بین زن و مرد نیست.

    --------------------------------------------------
    [1] استاد مصباح یزدی، جزو? حقوق زن در اسلام، جلس? 209، ص 2096.
    [2] نساء 34.
    [3] نمایه: قرآن و قوامیت مردان بر زنان، سؤال 267 (سایت: ????).
    [4] بقره،233؛ نساء،4؛ نحل، 72 و 21 ؛روم و آیات دیگر قرآن مربوط به حقوق و تکالیف زن و مرد.
    [5] حلیة المتقین، فصل 6، ص 76 – 79.
    [6] طباطبایی یزدی، عروة الوثقی، ‌ج 2،‌کتاب نکاح، ص 626.
    [7] اقتباس: نمایه: وظایف زنان در برابر مردان، سؤال 850 (سایت: ???).
    [8] حشر 7.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • یک نکته مهم
    نویسنده: یک دوست یکشنبه 86/12/12 ساعت 11:27 صبح

    با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز
    به علت اینکه مخابرات جمهوری اسلامی ایران سایت http://www.greenhorse.com/ را فیلتر کرده است، لذا اینجانب نیز تبلیغات گرین هورس را از روی وبلاگ خود پاک کرده و به قانون فیلترینگ جمهوری اسلامی ایران احترام می‏گذارم.

    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • پرسش از اسلام
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 86/11/30 ساعت 10:49 صبح

    سوال:
    پیروان همه ادیان از آموزه‌های دینی و کتاب مقدس خود دفاع می‌کنند، زردشتی‌ها، مسیحی‌ها، یهودی‌ها، هم چنین بودایی و هندو و غیر اینها، هر یک همانند مسلمان‌ها دین خودشان را حق می‌دانند و بقیه را باطل و خرافه می‌پندارند، با توجه به این موضوع به چه دلیل می‌توان گفت: تنها اسلام دین حق و مورد رضایت خدا است و سایر ادیان باطل است؟ چون اگر گفته مستند به آیات و روایات باشد مورد قبول غیرمسلمان نیست.

    پاسخ:

    قسمت دوم

    تناسب آموزه‌ها و گزاره‌های اسلام با نیازهای اصیل بشری:
    حیات انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است. و هر بعد وجود انسان ویژگی‌هایی دارد که بر اساس آن می‌توان گفت نیازهای اصیل انسانی سه دسته است:
    1. تفکر؛ 2. غرایز؛ 3. عواطف و احساس. و هر کدام از اینها در قالب و نمادهای خاصی ظهور و بروز می‌کند و می‌توان آنها را به صورت ذیل مطرح کرد:
    1. نیازهای عقلانی و اخلاقی، از قبیل عدالت‌خواهی، راستی‌ستائی، حق‌خواهی و حقیقت‌جوئی.
    2. نیازهای طبیعی و غریزی مانند خوراک، پوشاک، مسکن و علاقه به جنس مخالف.
    3. نیازهای عاطفی و احساسی، مانند دوستی و محبت، انس و الفت، همکاری و ابراز همدردی.
    مهمترین و شاخص‌ترین تعالیم اسلام، در توصیه به تفکر و تعقل است. در واقع از نظر اسلام، وقتی شایستگی برای انسانیت پیدا می‌شود که وی اهل فکر و اندیشه باشد، «بدترین جنبندگان در نزد خدا افراد کر ولالی‌اند، که نمی‌اندیشند».[12] و در موارد متعددی تفکر را غایت و مقصد نزول قرآن، معرفی می‌کند «و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است، برای آنها، روشن سازی! شاید آنان بیاندیشند.»[13] جایگاه عقل و خرد در اسلام در بلندترین موقعیت ممکن است. لذا علی ـ علیه السّلام ـ فرموده است: به سبب عقل، ژرفای حکمت به دست می‌آید، و با حکمت ژرفای عقل به دست می‌آید. و با تدبیر و سیاست نیکو، ادب شایسته ایجاد می‌شود و اندیشیدن، زندگیِ دلِ آگاه است.»[14]
    اسلام و عدالت
    قرآن یکی از بنیادی‌ترین اهداف رسالت و بعثت پیامبران را ایجاد قسط و عدالت معرفی می‌کند.[15] و درجایی دیگر صریحاً می‌گوید: «به درستی که خداوند بر عدل و احسان فرمان می‌دهد.»[16]
    اسلام و راستی‌گرایی
    آیاتی که در تمجید صدق و در مذمت ونکوهش کذب وارد شده است، بسیار فراوان است. امّا در این میان از باب نمونه به این آیه اکتفا می‌کنیم: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای خدا را پیشه کنید و با راستگویان باشید.»[17]
    مهم این است که در رأس هر اخلاق عدالت و صداقت نهفته است، قرآن و سایر منابع اسلامی تأکید تمام بر اخلاق دارد. لذا خداوند وعده داده است که حق را یاری و تثبیت خواهد کرد و منکران حق را نابود خواهد کرد.[18]
    اسلام و نیاز طبیعی
    «بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن، و احسان بورز، چنان که خداوند بتو احسان ورزیده است...».[19]
    اسلام و نیازهای عاطفی و احساسی
    از نشانه‌های او این است که از نوع خودتان برایتان همسران آفریده تا با آنها آرامش بگیرید. و میان‌تان دوستی و رحمت برقرار کرد. و این برای گروه خردورزان، نشانه‌ای است.»[20] اسلام توصیه اکید به همکاری و تعاون دارد.[21] و حتی تلاش جهت نجات یک انسان به منزله نجات تمام مردم تلقی شده است. چنان که تجاوز و قتل انسان بی‌گناه به منزله قتل همه مردم، مذموم و محکوم شناخته شده است.[22] و بلندی عاطفه و احساس انسانی در تعالیم اسلامی به چشم می‌خورد. اسلام در عین اینکه بهره گیری از دنیا را حلال کرده است، امّا همیشه حد و مرز بهره‌وری و لذت‌‌جوئی را با عدالت و فضائل اخلاقی تعیین کرده است. و انسان در سایه چنین تدبیری به آرمانی‌ترین وضع ممکن رشد خواهد کرد.
    ج. خاتمیت و کمال دین اسلام
    1/ج. تبیین خاتمیت و کمال دین اسلام
    مقصود از کمال و خاتمیت دین اسلام، این است که آموزه‌ها و گزاره‌های اسلام، مزید بر اینکه خردپذیر، و جامع می‌باشند، در کمال نهائی هم قرار دارند، یعنی هیچ قانون و دینی بالاتر و برتر از دین اسلام قابل تصور نمی‌باشد. اگر واقعا ثابت شود که احکام و دستورات دینی و معارف اسلامی از همه مکاتب و ادیان الهی و هم چنین از اندیشه‌ها و مکاتب انسانی برتر است؛ منطقاً حقانیت دین اسلام هم ثابت خواهد شد. به نظر می‌رسد که برای قناعت الزام همگان دلیلی روشنتر و مقبول‌تر از کامل بودن و بهتر بودن تعالیم و احکام اسلام، نتوان پیدا کرد.
    معنای خاتمیت دین اسلام این است، که این دین تمام ساز و کار لازم و کامل را برای هدایت و سعادت انسان فراهم کرده است. پس نیازی نیست که دین و شریعت جدید، برای انسانها از طرف خداوند آورده شود. در این صورت می‌توان گفت میان کمال و خاتمیت دین رابطه تلازم برقرار است. هر گاه دین و شریعتی در نهایت مطلوب و کمال خود باشد، آخرین شریعت هم خواهد بود.[23]
    زیرا یکی از دلائل تجدید شریعت عدم کمال آن است. در اسلام چون مزید بر حقایقی که در شرایع قبلی وجود دارد، حقایق و تعالیمی مناسب با سطح درک و استعداد بشری برای همیشه مطرح شده است. از این رو این دین، به دلیل قابلیت افراد زمان نزول قرآن، مبنی بر حراست و حفاظت از متون، خطاناپذیری وحی، دستخوش تحریف و تغییر بدخواهان نخواهد شد. پس دلیلی از این جهت که باید پیامبر دیگر برای خالص کردن و تهذیب دین بیاید، وجود ندارد. و از سوی دیگر بر اساس ملائمت دستورات دینی با فطرت و طبع انسانی و نیز عمق و ژرفای آن، امکان شریعت جدید منتفی می‌شود.
    2/ج. دلیل خاتمیت و کمال دین اسلام
    برای اثبات خاتمیت و کمال شریعت اسلامی می‌توان به عقل و نیز تصریحات متون دینی استدلال کرد.
    1/2/ج. دلیل عقلی خاتمیت و کمال دین اسلام
    اسلام تعالیمی را در حوزه‌های مختلف، که سعادت و هدایت انسان به آن بستگی دارد، بیان کرده است که عقل صریح، امکان وجود معرفت برتر و بالاتر از آن را ناممکن می‌داند. مثلاً درباره صفات ذات باری و توحید آن، آموزه‌های اسلامی در حد نهائی کمال است. زیرا در توحید الهی تنها شریک و مانند نفی نشده است بلکه حتی ترکیب خارجی و عقلی از خداوند نفی شده است. توحید الهی در اسلام به گونه‌ای تصویر شده است، که متفکرین از فلاسفه اسلامی آن را به وحدت حقه حقیقیه تعبیر کرده است.[24] چنین آموزه‌ای در باب توحید ذات باری نه تنها در ادیان دیگر بلکه مافوق تصور افراد آن زمان بوده و نیز برتر از آن ممکن نیست.
    و اینکه خداوند یگانه به وحدت حقه است و بسیط، و صرف الوجود است. و هیچ کمالی در عالم نیست مگر اینکه در خداوند آن کمال برتر و بهتر موجود است. و کمالات ذاتی خداوند در عین اینکه بی‌نهایت است، امّا از هم متمایز نمی‌باشد، زیرا او صرف وجود، ‌و بساطت محض است.[25]
    توحید الهی شامل توحید ذات، توحید صفات، توحید افعال، توحید در خالقیت و ربوبیت و توحید در عبادت و طاعت است. و منشأ اندیشه توحیدی اسلام بساطت ذات و صرافت وجود باری تعالی است. و معروف است که «صرف الشیء لا یتثنّی و لا یتکّرر». وجود صرف، و خالی از هر نقص و عدم تکرارپذیر و تعددپذیر نیست. و سخنان امام علی ـ علیه السّلام ـ در خطبه اول نهج البلاغه، اوج بیان توحید قرآنی است.»[26]
    جان دیون پورت، در عظمت توحید قرآنی گفته است: دینی که به وسیله قرآن تأسیس شده است، عبارت از یک توحید تام و تمام است و در توضیحاتی مقدماتی قرآن راجع به خداشناسی هیچ نوع جمود و غموضی وجود ندارد. خدایی که قرآن وصف می‌کند، جهان را با قانون وضع شده خود اداره می‌کند، ‌در عین حال خودش بنفسه با عظمت و غیرقابل درک و قائم بالذّات است. و قوه‌ای است همیشه حاضر و نیروئی است همیشه خودکار.[27]
    وقتی بر آموزه‌های توحیدی اسلام، هیچ بیان بهتر و برتر قابل تصور نباشد، به تعبیر قرآن «فماذا بعدالحق الا الضّلال» فراتر از حق جز گمراهی نخواهد بود.[28] پس باید به حکم عقل، ‌بر حقانیت توحید اسلامی اذعان کرد. و هر بیانی که در تعارض با خداشناسی و توحید قرآنی باشد، ضرورتاً نادرست و باطل خواهد بود.
    معاد قرآنی
    ضرورت، وجود معاد مقتضای حکمت و عدالت الهی است. و بدون معاد سعادت واقعی و خیر حقیقی انسان فراهم نمی‌شود. قرآن بر ضرورت معاد تأکیدات فراوان دارد. و نیز براهین متعدد بر حتمیت آن ارائه کرده است.[29] 

    ادامه دارد ....

    --------------------------------
    [13] . نحل، 44.
    [14] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 1، کتاب العمل و الجهل، ص 76، حدیث 34، نشر دارالاضواء، چ اول، 1413 ق، بیروت.
    [15] . حدید، 25.
    [16] . نحل، 90.
    [17] . توبه، 119.
    [18] . انفال، 8.
    [19] . قصص، 77.
    [20] . روم، 21.
    [21] . مائده، 2.
    [22] . مائده، 32.
    [23] . جامعیت و کمال دین، ربانی گلپایگانی، ص 56.
    [24] . وحدت حقه و حقیقیه آن است که ذات باری تعالی مقهور هیچ حدّی نیست. و اصلاً نهایت و حد در خداوند معنا ندارد. برخلاف وحدت عددیه، که شیء از اشیاء دیگر به وسیله وجود امتیاز، یا عدم آن، متمایز می‌شود. از این جهت در مقابل وحدت حقه چیزی قابل تصور نخواهد بود و این کامل‌ترین تصویر برای توحید باری تعالی است. ر.ک: به علامه طباطبایی، المیزان، ج 6، از ص 90 ـ 96، نشر دار الکتب الاسلامیه، چ سوم، سال 1394 ق.
    [25] . علامه طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مرحله 12، ف 11، ص 351، نشر موسسه نشر اسلامی، چ 14، سال 1417 ق.
    [26] . ر.ک: نهج البلاغه، الشیخ محمد عبده، نشر مرکز الاعلام الاسلامی، چ دوم، 1375 ش، خطبه اول.
    [27] . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ص 111، نشر دار التبلیغ، بی‌تا.
    [28] . یونس، 32.
    [29] . به عنوان مثال به آیات 78 تا 83 سوره یس، رجوع شود.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • ثواب هزار شهید
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 86/11/30 ساعت 10:42 صبح

    امام سجاد(ع) فرمود: «کسی که در غیبت قائم ما بر ولایت و دوستی ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد را به او ببخشاید.»(1)
    غیبت حضرت مهدی(ع) از آزمون های بزرگ الهی است که بندگان خود را بدان می آزماید. این آزمون دشوار، دو گروه را از هم جدا می کند: گروهی که به بهان? ندیدن امام زمان خود، از عقید? به حضرتش برمی گردند. گروهی که آن چنان به ادله و براهین الهی عقیده دارند که امام نادیده را همچون امام حاضر، در دلهای خود، حاضر و ناضر می بینند.
    نکت? مهم این است که: کسانی که محضر رسول خدا(ص) را درک کرده اند و در پیشگاه آن گرامی، به فوض جهاد و فیض شهادت رسیده اند؛ البته مقامی والا دارند.
    اما کسانی که محضر رسول خدا و ائم? هدی(ع) را درک نکرده اند و بر اساس حجت ها و برهان های قطعی عقلی و نقلی، به آن بزرگواران ایمان آورده اند، رتبه ای والاتر از گروه اول دارند. برای آنان که در زمان غیبت امام عصر(عج) هستند، ایمان به رسول خدا و ائم? هدی، همه در ایمان به حضرت خاتم (ص) جلوه گر است.
    ایمان به ولایت آن امام همام، ایمان به غیبت آن حضرت را نیز در بر دارد. و هرکس با توفیق الهی از این دو آزمون دشوار الهی، سرافراز بیرون آید، بر ده ها دشمن بیرونی و درونی غلبه کرده است. چنین کسی پیوسته در دعاهای خود، شهادت در رکاب امام عصر(عج) را از خدایش می خواهد؛ چنانچه هر روز در دعای عهد، از ژرفای جان عرضه می دارد: اللهم اجعلنا مِن أنصاره و أعوانه والذابین عنه والمستشهدین بین یدیه(2)
    بر اساس حدیث یاد شده از حضرت سیدالساجدین صلوات ا... علیه، کسی که در زمان غیبت امام عصر عجل ا... تعالی فرجه، بر ولایت حضرتش ثابت قدم بماند، خدای تعالی اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد را به او عطا می کند.
    پی نوشت:
    1- بحارالانوار، ج52، ص125 * 2- مفاتیح الجنان، دعای عهد:« پروردگارا، ما را جزو یاران و یاوران و حامیان و شهیدان در رکابش قرار ده.»

    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • پرسش از اسلام
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 86/11/30 ساعت 10:30 صبح

    پیروان همه ادیان از آموزه‌های دینی و کتاب مقدس خود دفاع می‌کنند، زردشتی‌ها، مسیحی‌ها، یهودی‌ها، هم چنین بودایی و هندو و غیر اینها، هر یک همانند مسلمان‌ها دین خودشان را حق می‌دانند و بقیه را باطل و خرافه می‌پندارند، با توجه به این موضوع به چه دلیل می‌توان گفت: تنها اسلام دین حق و مورد رضایت خدا است و سایر ادیان باطل است؟ چون اگر گفته مستند به آیات و روایات باشد مورد قبول غیرمسلمان نیست.

    پاسخ:

    قسمت اول

    حقانیت دین اسلام
    حقیقت‌‌جوئی و حق‌طلبی یکی از ویژگی‌های مهم بشریت است. دستیابی به حق معلول عوامل و شرایطی است که باید انسان حق‌طلب همواره درصدد فراهم کردن آن باشد. معیارهایی که حقانیت دعاوی را اثبات می‌کند، باید شناخت. و ادعای خود را با آن سنجید. اسلام به عنوان دین حق و تأمین کننده سعادت و خیر حقیقی انسان‌ها، با معیارهای خردپذیری، جامعیت و کمال، مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. و با شاخصه‌های مزبور مطابقت دارد و منطقاً از حقانیت برخوردار است. برای اینکه بتوانیم حقانیت دین اسلام را به گونه مختصر به اثبات برسانیم، بحث خود را در محورهای: خردپذیری گزاره‌ها و آموزه‌های دین اسلام، جامعیت دین اسلام و کمال و خاتمیت این دین متمرکز می‌کنیم.
    الف. خردپذیری دین اسلام:
    آموزه‌های هر دینی که با خرد و عقل همسانی داشته باشد، نشانه آن است که از حقانیت برخوردار است. زیرا عقل و دین هر دو از سوی خداوند متعال به انسان عطا شده است و خداوند که عالم به نیازهای او است، ‌عقل و دین را تأمین کننده سعادت و خیر حقیقی او قرار داده است و لذا معنا ندارد که دینی از سوی خداوند تشریع شود و با عقل، که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است، در تنافی و تعارض باشد. بر اساس حکمت خداوند و قدرت بی‌پایان او در می‌یابیم که آموزه‌ دین حق، همواره باید با عقل و خرد هماهنگ و همساز باشد.
    وقتی آموزه‌های دین اسلام در پیش آفتاب عقل قرار می‌گیرند، مشخص می‌شود که هیچگونه تعارض و تضادی میان آنان وجود ندارد.
    چنان که برخی از خاورشناسان معترف‌اند که: «اسلام از مطالبی که با عقل و خرد سالم در ستیز است، کاملاً منزه است. در حالی که مطالب عقل‌ستیز در میان ادیان نمونه‌های زیادی دارد.»[1]
    در اسلام مزید بر اینکه تمام اصول اعتقادی اسلام خردپذیراند، هیچ گزاره و آموزه‌ای در سراسر قرآن و متون دینی آن یافت نمی‌شود، که با عقل در ستیز و تضاد باشد به همین جهت عده‌ای از مستشرقان اذعان کرده‌اند که قرآن اضافه بر همه محسنات، دو نکته اساسی و قابل توجه دارد: الف. هیچگاه در قرآن صفات نقص و جنبه‌های اغراض و هواهای نفسانی، به خداوند نسبت داده نشده است. ب. هیچ بیانی که با اخلاق و تقوی معارض باشد؛ در قرآن وجود ندارد. قرآن به حدی از این نواقص منزه است که به کوچکترین تصحیح و اصلاحی نیازی ندارد. برخلاف کتب یهود.»[2]
    ب. جامعیت دین اسلام
    1. ب. تبیین جامعیت: «جامعیت دین اسلام، نسبت به اهداف و رسالت آن قابل بررسی است؛ بنابراین معنای جامعیت اسلام، این نیست که تمام نیازهای مادی و معنوی بشر از قبیل صنعت و تجارت و تولید و... از متون دینی قابل استحصال است. و انسان از تدبر و تفکر در شیوه‌ها و روش‌های زندگی بی‌نیاز باشد. اسلام نیامده است که اندیشه و تلاش بشری را در راه کسب تجربه و مهارت افزون، جهت آسایش و رفاه بیشتر، تعطیل کند، و برنامه ثابت و غیرقابل تغییر برای امور متعارف بشر، تحمیل کند. بلکه اسلام برای هدایت و تأمین سعادت واقعی بشر، برنامه دارد. و برای اینکه هدایت و سعادت واقعی بشر فراهم شود؛ هیچ چیزی را فروگذار نکرده است».[3] روی این حساب، دین اسلام در زندگی دنیائی چه در مسائل فردی، و چه در مسائل اجتماعی دخالت می‌کند؛ ولی دخالت دین هرگز به معنی نفی و طرد، علوم تجربی و فنون مختلف در ابعاد گوناگون نیست. بلکه دخالت اسلام برای آن است که انسان هم در مسائل فردی خود جهت‌دار و هدفمند حرکت کند و هم در مسائل اجتماعی خود به سوی اهداف متعالی و کمال‌بخش به پیش برود.
    بنابراین در جامعیت دین اسلام، نکات ذیل را می‌توان معیار قرار داد.
    1. قرآن و اسلام، شعار و قانون جهانی و عمومی داشته باشد. مخصوص یک ملت و یک نژاد نباشد، بلکه گستره وسیع جغرافیایی انسانیت را شامل باشد.
    2. تمام نیازهای اصیل فطری و طبیعی انسانها را در برگیرد.
    3. قانون و دستورات اسلام و نیز آموزه‌های معرفتی او واقع بینانه، عادلانه و مفید باشد.
    2. ب. ارزیابی جامعیت اسلام: الف. قرآن خود را کتاب جهانی معرّفی می‌کند: «و ما هو الا ذکر للعالمین»؛[4] قرآن جز یادآوری برای جهانیان نیست: «جاوید و پربرکت است خدایی که قرآن را بر بنده‌اش فرو فرستاد؛ تا برای تمام جهانیان هشدار و انذاری باشد.»
    این قرآن به من وحی شده است. تا با این قرآن، شما را و کسانی را که پیام قرآن به آنان می‌رسد، بیم دهم.[5] آیاتی که شعاع هدایت و مسئولیت قرآن را روشن می‌کند، فراوان است. از همین آیات فوق به دست می‌آید که قرآن کتاب جهانی است. نه مخصوص یک نژاد و قوم. پس یکی از معیارهای جامعیت قرآن جهانی بودن است، و قرآن خود را جهانی معرفی می‌کند.
    ب. قرآن شامل نیازهای فطری و طبیعی بشر است. قرآن قانون کلی هدایت است و برای هدایت و سعادت انسان تمام ابعاد وجودی انسان را مدنظر قرار داده است، «قرآن به سوی حق و به راه راست هدایت می‌کند».[6] و بر جامعیت خود گواهی می‌دهد: این کتاب را که شامل همه امور است، بر تو فرستادیم. قرآن کتاب هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.»[7]
    «اسلام دین فطری است، خصوصیت دین فطری، این است که تجهیزات وجودی انسان لغو نگردد، بلکه حق هر یک از آنها ادا شود. و جهازات مختلف و متضاد، مانند قوای گوناگون عاطفی و احساسی، که در هیکل وی قرار داده شده است؛ تعدیل شده و به هر کدام از آنها، در حدی که مزاحم حال دیگران نباشد، رخصت عمل داده شود. در نتیجه بر انسان عقل حکومت کند نه خواست نفس و نه غلبه عاطفه و احساس»[8]؛ با این فرض، اسلام دین فطری است. چنان که فرموده: «پس روی خود را متوجه آیین خالص و حق‌گرای پروردگارت کن. این فطرتی است، که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار.»[9]
    پس دین حق هم جامع است، و هم جاودانه. در واقع به رسمیت شناختن انواع نیازهای انسان، اعم از مادی و معنوی و تعدیل و پرورش آنها، اسباب وعوامل جاودانگی یک دین را ممکن می‌سازد. روی این حساب، اسلام با رسمیت دادن به تمام نیازهای بشری و تعدیل آنها، از حقانیت برخوردار است. به همی جهت «ژول لابوم فرانسوی»[10] می‌گوید: اسلام بر اساس قوانین جاری در طبیعت، امیال غریزی و فطری را رسمیت بخشیده و به آن در حد اعتدال و تا مرز ضرورت جسمی و روحی، اهمیت داده است. و حتی دستور صریح داده است که امیال و غرایز خود را اعمال کنید،‌ برخلاف زهد و اعراض از دنیا که شیرازه اغلب مذاهب دنیا است. از این قبیل است، اصل قصاص، برای تشفّی غریزه خشم و انتقام معقول و مباح بودن جنگ برای ادامه بقاء، طلاق و تعدد زوجات و محکوم کردن فقر و اجازه دادن به افراد برای مبارزه علیه فساد و ظلم، زیرا تمام این امیال از نیازهای فطری و طبیعی نشأت می‌گیرد. اسلام برای پیروانش تمام ویژگی‌های ملل زنده و جوامع شایسته را در عروج به مراحل تکامل انسانی درنظر گرفته است.»[11]

    ادامه دارد ....

    --------------------------------
    [1] . گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، نشر کتابفروشی اسلامیه، سال 1358، چ سوم، ص 141، ترجمه سیدهاشم حسینی، با مقداری تلخیص و تصرف.
    [2] . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، نشر دار التبلیغ، بی‌تا، ص 111، با اندکی تلخیص و تصرف.
    [3] . ربانی، ‌علی گلپایگانی، جامعیت وکمال دین، ص 16، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ اول، 1379.
    [4] . قلم، 52.
    [5] . انعام، 19.
    [6] . احقاف، 30.
    [7] . نحل، 89.
    [8] . مراجعه شود به طباطبایی، علامه، سید محمدحسین، قرآن در اسلام، نشر طلوع، چ مشهد، بی‌تا، ص 13 ـ 14.
    [9] . روم، 30.
    [10] . ژول لابوم فرانسوی، (1791 ـ 1868) مستشرق و اسلام شناس مشهور که سه سال درباره قرآن تحقیق کرده است.
    [11] . اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ترجمه و اقتباس محمد رسول دریابانی، نشر میثم، سال 1361، ص 49، و بعد از آن.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


       1   2      >