هرگاه به نماز ایستادم، پس از آن ظهورش را از خدا طلبیدم. اما آن شب حال و هوای دیگری داشت. آن حالِ معنوی که در من به وجود آمده بود را هیچگاه حس نکرده بودم. قطرات اشک آرام آرام از چشمانم میغلتید. حقیقتا خودم را در مقابل خدایم کوچک و ناتوان میدیدم. پیشانی را به عنوان خضوع در مقابل پروردگارم بر خاک(مهر) گذاشتم و به سجده افتادم. حال و هوایم عجیب بود. مخصوصا که میخواستم بزرگترین خواستهام را از پروردگار مهربانم بخواهم.
نه؛ چه میگویم! بزرگترین آرزو و خواستهی خودم را؟
خیر، به خدا قسم بزرگترین آرزوی آدم را، بزرگ ترین آرزوی نوح را، بزرگترین دعای حضرت خاتم را. آن شب میخواستم عظیمترین دعا و خواستهی اولیای خدا را از پروردگارم بخواهم. بر خاک افتاده بودم. سیل اشکهایم از چشمانم جاری شده بود. تا الان این موقع شب از خواب بیدار نشده بودم آن هم برای نماز شب. اما این بار که بیدار شده بودم میخواستم آنقدر با خدای خود صحبت کنم که دلم خالی شود. میخواستم مطرح کنم: مشکلات زندگی را، شفای بیماران را و ... .
اما آن دعای بزرگ من تمام آنها را شامل میشد و با تمام آرزوهای من برابری میکرد. اگر آن دعا برآورده میشد در حقیقت به تمام آنچه که میخواستم مطرح کنم رسیده بودم.
به یاد آوردم: آن هنگامی را که مولایم امام صادق، مانند مادرانی که فرزندان خود را از دست دادهاند بر خاک نشسته و طول غیبت آخرین منجی او را به درد آورده است. میخواستم به مولایم اقتدا کنم و ظهور حضرت مهدی را از پروردگارم خواهش کنم. خدا را التماس کنم. به درگاهش متوسل شوم و او را به حق رسولش، حضرت محمد مصطفی قسم دهم. و به خدا قسم این بزرگترین آرزویم بود... .
آخر عقدهی دل وا کردم، خودم را از خاک رها کردم و تا افلاک اوج گرفتم. برای حضرتش دعا میکردم و مانند باران، اشک میریختم. وقتی که غربتش را به یاد میآوردم گریهام دو چندان میشد. از ته دل دعا میکردم: «خدایا! آقایم کجاست؟ در کدام دیار، غریبانه به سر میبرد؟ خدای به حق پهلوی شکستهی مادرش سوگند، به حق غربت پدرش امیرالمؤمنین سوگند، ظهورش را نزدیک فرما... .»
طرح دعا برای ظهور
آقایم مهدی! آن شب دعا کردم و همیشه دعا خواهم کرد. دعا میکنم تا لحظهی ظهورت، آنگاه که پدرانه دست بر سرمان کشی و آرام زمزمه کنی: آفرین فرزندم، در دوران غیبتم خوب به یادمان بودی و دعا میکردی، آفرین... .
اکنون هم به همراه تعدادی از دوستدارانت، میخواهیم برایت دعا کنیم. در این ماه رحمت. پدرانتان ما را به دعای گروهی سفارش میکردند. ما هم میخواهیم از این ماه رحمت استفاده کنیم و سه تا پنجشنبه شب(شبِ جمعه) آخر ماه رمضان، در ساعتی مشخص از سرتاسر ایران(و حتی جهان) برای ظهورت دعا کنیم. ابتدا نماز شب میخوانیم و بعد از تطهیر روحمان با نماز شب، برایت دعا میکنیم. ممکن است بعضی از دوستان تا الان نماز شب نخوانده باشند، اما این بار به خاطر عشقشان به خدا و حجت خدا، اندکی از خواب را رها میکنند، و نماز شب میخوانند. بلکه خداوند به سبب این راهی که در پیش رویمان باز کرده یعنی همان دعا، فرجت را نزدیک فرماید. آقا از ما بپذیر... .
دوست عزیز! هرچه مولایت را دوست داری زبان به دعا بگشا، اشک را جاری کن، زبان التماس به پیشگاه خالق بگشا و ظهور تنهاترین تنها، مظلوم ترین مظلوم را از خدا خواهش کن.
دقت کنیم: شیطان همواره از این کارها نگران است که مبادا دعای جمعی، باعث نزدیک شدن ظهور شود؛ لذا مواظب باشیم که این سه پنجشنبه این کار را فراموش نکنیم، با خواب ماندن و به هر وسیلهی دیگر شیطان را بر خودمان پیروز نکنیم.
اعمالی که باید انجام شوند: نماز شب و دعا برای ظهور حضرت مهدی[برای دستور نماز شب اینجا کلیک کنید]
زمان: سه تا پنجشنبه شب(شب جمعه) آخر ماه رمضان:
اول) 10 رمضان، مصادف با 21 شهریور.
دوم) 17 رمضان، مصادف با 28 شهریور.
سوم) 24 رمضان، مصادف با 4 مهر.
ساعت: 3 نیمه شب
نکته: تمامی افرادی که میخواهند در این طرح شرکت کنند، از طریق نظرات وبلاگ به من اطلاع دهند.
نکته: همه شرکت کنندگان ایمیل خود را در نظراتم بگذارند و در یاهو مرا add کنند(حتما انجام دهید) و آنهایی که به هر دلیلی دسترسی به یاهو ندارند(مثلا جمیل دارند) تنها ایمیل خود را بگذارند تا تعداد افراد مشخص شود.
در ضمن این زمانها را روی برگهای یادداشت کنید که فراموشتان نشود.