استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع
السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.
آمین یا رب العالمین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام زمان
(عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که
معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان
هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
مطالب بایگانی شده
آقای رییس جمهور! سالها بود که خار در چشم و استخوان در گلو در زیر چکمهی دژخیمان پهلوی روزگار میگذراندیم و تمامی ظلمها و بیعدالتیها را تاب میآوردیم؛ تا اینکه مردی از جنس خودمان، اما با قلبی آکنده از عشق الهی و سرشار از عشق به مردم برخاست و ما را از زیر سلطهی جائران داخلی و اربابان بینالمللی آنها، که تمام توان خود را مصروف چپاول ذخایر بیپایان مملکت کرده بودند رهایی بخشید، و آن شد که دیدیم و دیدند. از اینجا به بعد انقلاب نقطهی عطفی در تاریخ 3000 سالهمان شد و رفتارها و گفتارها و پندارهایمان را رنگ و بوی تازهای بخشید. سادگی و یکرنگی، تواضع و اخلاص، فداکاری و ایثار و بیتوقعی و بردباری منش ما و ادبیات مسئولینمان گشت؛ رجاییها و بهشتیهایی که شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت. اما یک دهه نگذشت که همه چیز تغییر کرد. مسئولانی که اسلام، انقلاب و عدالت سرمنشا تمامی تصمیمگیریهایشان بود جای خود را به مدیرانی دادند که توسعهطلبی اقتصادی و سیاسی و سرمایهداری غربی را ترویج میکردند و خدمتگزارانی که به راحتی میتوانستی در کنار خود لمسشان کنی تبدیل به کارگزارانی شدند که حاکمیت دوگانه را در پیش گرفته و خود را تافتهای جدا بافته از مردم تصور میکردند. اگر متعرضشان میشدی که چرا این مقدار از بیتالمال برای رفاه خود و منافع حزبیتان استفاده میکنید و این همه تجملگرایی و اسراف برای چیست؟ میگفتند «مدیر باید آنقدر در رفاه و خوشی غوطهور باشد تا فکرش به کار بیفتد و بتواند کشور را به خوبی اداره کند»؛ و وقتی اعتراض میکردیم که چرا از مدلهای غربی برای پیشبرد نظام و کشور استفاده میکنید، پاسخشان این بود که «میخواهیم کشور را بسازیم و آن را مقتدرانه به پیش ببریم». آری، کشور را ساختند اما به چه قیمتی؟ به قیمت آنکه عدهای هر روز شکمها و کیسههایشان بزرگ و بزرگتر شد و در مقابل، شکاف طبقاتی و فقر در میان مردم عمیقتر؛ آری، کشور را به پیش راندند اما به قیمت آنکه قشر جوان ما در فرنگیمآبی و غربزدگی فرو رفت و از مبانی انقلاب دور شد و از اسلام دورتر. این مدیران یقه بستهی آنکارد کرده آنقدر در ترویج مبانی الحادی و منحرف لیبرالیسم در حوزهی اقتصاد و فرهنگ و سیاست کوشیدند که به یکباره احساس کردیم اصلا انقلابی رخ نداده، و همهی این سالهای پر از شور و احساس که بر ما گذشته بود رویایی بیش نبوده است.
آقای احمدی نژاد! اما در اوج نا امیدیمان بسی امید درخشید و به ناگاه تو آمدی؛ با نشاط و امیدوار؛ متواضع و مخلص؛ صمیمی و مهربان؛ توانا و پیگیر و مردمی و انقلابی؛ و رهبرمان تو را اینگونه توصیف کردند «خوشبختانه امروز رییس جمهور با شیوه و منش مردمی، با ساده زیستی، با دلبستگی کامل به ارزشهای اسلامی، با شجاعت و اعتماد به نفس، در میدان کار و تلاش است؛ ایشان اهل کار، اهل ابتکار، اهل خدمت و اهل عمل است». آری، تو آمدی و قدمهای خستهمان جان گرفت. تو آمدی و دلهای پردردمان تسکین یافت. تو آمدی و ارزشهای فراموش شدهمان احیا گردید. اما حاسدان و کینهتوزان بیکار ننشستند و تو را آماج تهمتهای خویش قرار دادند. تو را متهم به خشونت کردند. تو را هیتلر و چنگیز نام نهادند. تو را متحجر و عقبمانده خواندند. تو را مخالف پیشرفت و توسعه توصیف کردند، و تو را بیخبر از سیاست و بدون برنامه معرفی نمودند. باشد، خیالی نیست! اگر پافشاری بر ارزشهای اصیل انقلاب که همان ارزشهای انسانی و اسلامی ماست و ایجاد روحیهی بانشاط و پیگیر در نسل جوان، خشونت و تحجر و عقبماندگی است، بگذار اینگونهات بنامند. اگر تلاش برای قطع دست سرمایهداران پولپرست، مفسدان دنیا زده و رانتخواران منفعتطلب از دامن بیتالمال، و برپایی عدالت، مخالفت با توسعه و پیشرفت است، بگذار اینگونه خیال کنند؛ و اگر پرخاشگری علیه کسانی که دنیا را در قبضهی خود گرفتهاند و همچون اختاپوسی بر گردهی بشریت چمبره زده و خون ملتهای دنیا را میمکند، بی خبری از عالم سیاست، و کشیدن فریاد اعتراض و حقخواهی بر سر آنها، بی برنامگی است، بگذار اینطور بیندیشند. آری، اگر در قاموس آنها مهر و عطوفت، روشنفکری و سیاستمداری و اهل توسعه و پیشرفت بودن به معنای مماشات با چپاولگران داخلی و خارجی و به سینه کوبیدن سنگ غربزدگی است، این القاب ارزانی خودشان. قاموس ما و تو، قرآن است که مومنین را با یکدیگر مهربان و با دشمنان و سوءاستفاده کنندگان پرخاشگر معرفی میکند.
آقای رییس جمهور! امروز نیز همانند گذشته، بدخواهان تو که در واقع بدخواهان کشور و مردم هستند، با کمال ناجوانمردی و خباثت، تو را آماج دروغها و نسبتهای ناروای بیشماری قرار میدهند. صفا، صمیمیت و بیتکلفی تو را در رفتار و گفتار نشانهی بیماری روانی و نداشتن شخصیت سالم میدانند. تمجید نمودن از ملت بزرگوار ایران که صاحبان اصلی این کشور و نظام هستند و خود را خادم و نوکر آنان نامیدن، در نظر آنان مجیزگویی و رفتار پوپولیستی است. اگر برایمان از مهدی موعود عجلاللهتعالیفرجهالشریف سخن بگویی و توجهات و هدایتهای غیبی امام معصوم را در مدیریت کشور و ادارهی امور جهان متذکر شوی، به سرعت در مقابلت موضع میگیرند و به اسم کارشناس مهدویت، تو را دجال، دروغگوی بزرگ و مدعی ارتباط با امام زمان میخوانند!! و از تو بعنوان سوءاستفاده کننده از شریعت برای تداوم ریاستت نام میبرند. هیهات! دجال و دروغگوی بزرگ خودشان هستند که به اسم دفاع از دین و مهدویت، اغراض کثیف سیاسی خود را دنبال میکنند، و با استفاده از استدلالهای بیمغز و تهی آدرسهای اشتباه به مردم نشان میدهند. آنها نه انسان کامل را شناختهاند، نه قدرت و احاطهی وی را بر تمام هستی درک کردهاند و نه از ولایت تکوینی و تشریعی معصومین چیزی میدانند. آنها هرگز نمیتوانند این گفتار حضرت مهدی علیهالسلام را فهم کنند، «ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشهکن مینمودند». میدانی جرم تو چیست؟ «گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند.....جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد». آری، اگر تو را در مبارزه با طاغوتها و فرعونهای زمان و سامریهای گوسالهپرست اما مدرن، به موسی کلیمالله تشبیه کنیم، ما را به سخره میگیرند و ادعا میکنند که به تو اعطای نبوت کردهایم! مگر نه این است که همهی انبیاء و اولیاء آمدهاند تا درس مبارزه با کفر و نفاق را به ما بیاموزند. اما ما را چه باک! اینها اعقاب همانهایی هستند که همواره مبارزین با طاغوت را در طول تاریخ به سخره گرفتهاند، منتهی با تکنیکها و تاکتیکهای جدید و در لباسی نو. بگذار بگویند و بنویسند هر چه دل تنگ و تاریکشان میخواهد. فردا همگی در پیشگاه الهی حاضر خواهند شد و باید جوابگوی تهمتها و نسبتهای ناروای خویش باشند. خداوند بین ما و آنان حکم خواهد کرد که او بهترین حکم کنندگان است. بگذار در وبلاگهایشان انگ بزغاله نامیدن مخالفان را بر تو بنهند. بگذار در سایتهایشان با تیترهای بزرگ بنویسند «احمدی نژاد بیش از پیش تنها مانده و دیگر تمام شده است». آنها چشمهای خود را بستهاند و همچون کبک سر در زمین فرو برده و استقبالهای بینظیر مردمی را در سفرهای استانی نمیبینند، و یا شاید هم نمیخواهند که ببینند! بگذار تو و روسای مبارز آمریکای لاتین را پوپولیست و عوامگرا بنامند و بیکفایتتان لقب نهند؛ اینها که دیگر معلوم است سر در آخور چه کسانی دارند و جیرهخوار چه قدرتهایی هستند. آیا ارباب آنها جزو صهیونیسم جهانی کس دیگری میتواند باشد؟ اینها نه میتوانند و نه میخواهند که محبوبیت تو را در میان ملت بزرگ ایران درک کنند؛ اما بدان که خداوند به حکم «من تواضع لله رفعه الله» (هر کس برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بزرگی میبخشد) مهر تو را در قلب ملت ایران جای داده است و مردم با هر زبان و لباس و آیینی تو را از عمق جان دوست میدارند. نه فقط ملت ایران که بسیاری از ملتهای آزادهی جهان نیز به تو عشق میورزند. بارها و بارها خواندهایم نظرات مردم ترکیه را در یکی از خبرگزاریهایشان، که چطور به وجود رییسجمهوری چون تو در ایران، غبطه میخورند. بارها خواندهایم نامههای ارسالی مردم آمریکا را که بعد از سخنرانی در دانشگاه کلمبیا چطور ابراز احساسات کرده و تو و ملت ایران را بینظیر خواندهاند. بارها دیدهایم استقبال بینظیر ملتهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین را از تو، وقتی که به کشورهایشان سفر کردهای؛ و بارها شنیدهایم که در مصر و بولیوی کاندیدای ریاستجمهوری شعار «من احمدی نژاد بولیوی هستم» و «اصلاحات احمدینژادی در مصر» سر دادهاند. مگر نخواندهاند تحلیلهای روزنامههای آمریکایی را که دایما از تاثیر شگرف «سونامی احمدی نژاد» بر ملتهای جهان یاد میکنند؟ مگر نمیدانند کارخانههای شکلاتسازی روسیه از عکس تو بر روی محصولاتشان استفاده میکنند تا فروش بهتری داشته باشند؟ آیا این دلیل بر محبوبیت تو در بین ملتهای جهان نیست؟