استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع
السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.
آمین یا رب العالمین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام زمان
(عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که
معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان
هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
مطالب بایگانی شده
همان طوری که در روایات اسلامی آمده است، امام مهدی(عج) پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری(ع)، بلافاصله به پیشوایی و امامت مسلمانان رسید، یعنی هنوز پنج سال از عمر شریفش سپری نشده بود، که امام مسلمین شده و آنچه از مایه های روحی و فکری که برای امامت لازم بود، فراهم داشت. زیرا امامی که در سنین کودکی به پیشوایی روحی و فکری مردم مسلمان رسیده و مسلمین حتی در کشاکش آن همه موج ویرانگر، خویشتن خویش را به دوستی و پیروی از او گماشته اند، مسلما باید از دانش و آگاهی و گستردگی دید، دانا بودن در فقه و تفسیر و عقاید، بهره ای چشمگیر و زیادی داشته باشد. چون در غیر این صورت ، نمی تواند مردم را به پیروی از خویش ترغیب کند. باری، امامان ما در موقعیتهایی بودند که پیروانشان از کوچک و بزرگ می توانستند با ایشان بجوشند و به آسانی، از بازتابهای وجودشان بهره گیرند؛ حال آیا امکان دارد که کودکی، مردم را به قبول امامتش بخواند، و این دعوت را مدام در برابر چشم و گوش همگان انجام بدهد و مردم پنهان و آشکار به وی بگروند، و حتی در راه گرایش خویش از بذل جان و مال هم نهراسند، اما از چگونگی حال و روز امام آگاهی نداشته باشند و مسئله «امامت و پیشوایی در کودکی» مردم را به جستجو پیرامون کشف حقیقت و ارزیابی امام کودک و پرس و جو درباره او را ندارد؟ و آیا ممکن است که سالها بر موضع گیری پیشوایانه امام و رابطه همیشگی او با مردم بگذرد، اما باز هم پرده از چهره حقیقت کنار نرود و چگونگی اندیشه و دانش امام- چه کودک و چه بزرگ- آشکار و روشن نگردد؟! به فرض محال که مردم نتوانستند واقعیت امر را دریابند، خلافت و نیروی حاکم که همه دشمنی علنی با آن حضرت داشت، چرا برنخاست و پرده از رخساره حقیقت نینداخت؟ آیا برایش امکان نداشت؟ و آیا اگر امام کودک هم مثل همه کودکان بود و از سطح تفکر و اندیشه ای بزرگ برخوردار نبود، بهترین دستاویز برای بیان بی لیاقتی ها و بی ارزشی های امام به دست خلفای غاصب و ظالم نمی افتاد تا به پیروان امامان عرضه کنند، و آن ستارگان درخشان را بکوبند؟ زیرا اگر اثبات بی لیاقتی یک انسان چهل پنجاه ساله که سرمایه های فراوان علمی و تجربی زمانش را داراست ، به مردم عادی مشکل باشد، اثبات عدم لیاقت یک کودک، در رهبری مردم مسلمان کار مشکلی نخواهد بود. اگر امام خردسال، از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود، خلفای معاصرش خیلی راحت می توانستند جنجال به پا کنند و مردم را از دور او پراکنده نمایند، اما سکوت آنها و تاریخ گواه و شاهد است که امامت در سنین کم، پدیده ای واقعی در زندگی امامان معصوم(ع) بوده است، و خلفا نیز حقیقی بودن امامت این بزرگواران را، در مقام عمل و فکر دریافته بودند و می دیدند که چنانچه خردسالی امام را هم بهانه کنند، باز پیروز نخواهند شد. زیرا حتی یک مورد هم نشان نمی دهد که با وجود خردسال بودن، با پرسش و یا مشکل روبه رو شوند و در پاسخ آن به تنگنا افتاده باشند. خلاصه پیشوایی در سنین کودکی، پدیده ای است که دو تن از نیاکان او نیز یعنی امام جواد و امام هادی(ع)ف در سن هفت و هشت سالگی به آن رسیده اند. اما پدیده امامت در کودکی، در زمان حضرت مهدی(عج) به اوج خود رسید.(1) پی نوشت: 1- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)، ص70