سوال1: اگرظهور حضرت مهدی علیه السلام همراه و ملازم پر شدن زمین از بیداد و ستمگری است، آیا کوشش در راه نشر احسان و نیکی و تقوی فایده دارد یا خیر؟
جواب: اولا، تنها ظرف حتمی و غیر قابل تغییر ظهور، پر شدن جهان از ستم نیست. بلکه ظهور، ظرف دیگری هم دارد که صلاح گروهی از مردم و آمادگی بشر برای پذیرش حکومت عدل و جهانی امام علیه السلام است. 1
ثانیا .دو واقعیت ستم و پر شدن، از امور نسبی اند.
ثالثا، سخن عقل و فطرت و نیز ندای تربیتی تمامی انبیا و اولیا این است: حتی اگر تمام اقطار جهان را فساد و ستم فرا گرفت، هرگز نباید از تلاش در راه اصلاح فرد و جامعه دریغ کرد. تجربه نیز نشانگر ثمرات تلاش های آن بزرگواران در همین موقعیت های حساس است. چه بسیار انسان های پاک و والا را که علی رغم اکثریت فاسد و جریان فراگیر فساد اجتماعی در همین موقعیت ها تربیت کرده و به جامعه تحویل داده اند!
رابعا، مصلحان و مربیان بشریت چنین توصیه کرده اند:
انسان های متقی در راه اثرگذاری در محیط تلاش و کوشش کنندنه این که خودتحت تاثیر محیط و جامعه باشند.
امر به معروف و نهی از منکر رادر اولویت قرار داده هیچ گاه آن ها را ترک نکنند.
هرگز از روح وتاییدات خداوندی ناامید نگردند که این یاس خود از گناهان کبیره محسوب می شود.2
در بیان وظایف چشم به راهان در ضمن احادیث چنین آمده است:
امام باقر علیه السلام درباره ی این آیه که می فرماید:« ای مومنان ! صبر پیشه کنید و یک دیگر را به آن توصیه کنید و ارتباط یابید.»3 فرمودند:« منظور این است که بر انجام واجبات شکیبا باشید، بر دشمنان خود صبر پیشه کنید و با امام چشم به راه خود مرتبط باشید »4
نیز امام صادق علیه السلام فرمود:
« آن کس که دوست دارد از یاران قائم ما باشد باید که چشم به راه باشد، به پارسایی و حسن خلق رفتار کند و...»5
نتیجه این که ظهور و حکومت حضرت مهدی علیه السلام دو ظرف دارد، ظرف انتخابی ما ـ که صلاح و تقوی است ـ و ظرف قهری ستم که نتیجه ی عدم کوشش و تلاش مردم و روند عادی روزگاران است. به حکم عقل و دستورات شرع، انسان های دوران غیبت مامورند که ظرف اول را درباره ی خود و سپس دیگران ایجاد و آماده سازند.
در این زمینه ،نگاه کنید به:
ـ منتخب الاثر (عربی): 493 ـ 500.
ـ ترجمه ی مکیال المکارم: علیه السلام: 165 ـ 613.
ـ معرف امام عصر علیه السلام: 219 ـ 312.
ـ مهر محبوب: 88 ـ 114 و 258 ـ 268.
سوال2: با وجود این همه افراد متقی و متدینی که دست اندرکار امورخیر سطح جهان اند، چرا حضرت مهدی علیه السلام ظهورنمی کنند؟
جواب: اولا وجود افراد صالح وخیر علت تامه ی ظهور نیست، هر چند زمینه فراهم کننده ی آن است. اصل ظهور به خواست و حکمت خداوند بستگی دارد. اراده ی خداوند علت تامه و فاعلی ظهور است که تعیین، تقدییر و امضا می کند. آمادگی روحی و معنوی مردمان زمینه ی آن است. آنان هرگاه آماده شوند ودعا کند خدا و اراده فرماید و حکمتش به ظهور تعلق گیرد، آن حضرت ظاهر می شود. این نیست که بگوییم: چون افراد صالح اند، چرا که ظهور نمی شود؟ بلکه وظیفه ی ما، در صورت صلاح و تقوای مردم، دعا و استغاثه است.افراد صالح باید برای تعجیل در فرج ظهور دعا کنند و چشم به راه بودن را نشان دهند.
از سوی دیگر، تردید در صغرای قضیه است که گفته می شود مردم با تقوا و صالح اند. کجا افراد متقی و صالح بسیارند؟ وجود آنان درچنین روزگاری (به تعبیرات روایات) از گوگرد سرخ نیز کم تر است. دین نیز در دست افراد بشر، به سان گوگرد سرخ، کم یاب است و نگهداری آن چون آتش در کف دست است. اگرخوب ها و خوبی های بیشتر تحلیل شود و با ملاک های قرآنی و روایی و اخلاق اهل بیت سنجش شود6 و به دقت، تفکرات، اعتقادات، اعمال و عمل کرد فردی و اجتماعی و نحوه ی برخورد با دین مطالعه شود، آن گاه معلوم می شود که افراد صالح چه قدر نادرند. داستانی را از پدر یکی از مراجع دینی می آورم. او گفته بود:
یکی از صلحای شهر به درگاه امام زمان علیه السلام بسیار استغاثه می کند و عر ض می کند:« آقا ! با وجود این همه افراد صالح چرا ظهور نمی کنید؟ مدت ها گریه و زاری می کند. ایشان برای این فرد ظاهر می شوند. می فرمایند: برای این که امتحان کنی که چند نفر از مردمان حقیقتا صالح اند، شب جمعه، چهل نفر از صالح ترین افراد را در منزل یکی از بهترین صالحان شهر گرد آور، فلان قصاب را هم ( که او نیز از متقی ترین و بهترین مردم بود ) بخوان وسه راس بزغاله آماده کن و قصاب و بزغاله ها را در پشت بام ببر.
آن مرد نیک شب جمعه ای را انتخاب می کند و از میان تمام صلحا، 40 نفر را دعوت می کندو در حیاط منزل اجتماع می کنند. این ها همه می نشینند و استغاثه میکنند. (ضمنا آن حضرت سپرده بودند که او به مردم نگوید بزغاله ها و قصاب در پشت بام اند) یک مرتبه می بینند نوری بر فراز بام ظاهر شد. یقین می کنند که امام زمان علیه السلام تشریف آوردند. آن گاه نور به طرف پشت بام می رود. یکی از صلحا را که بسیار مرد نیکی بوده است صدا می زنندکه: به پشت بام بیا.
او به پشت بام می رود. بعد از چند دقیقه، می بینند که از پشت بام خون جاری شد! یقین می کنند که امام زمان علیه السلام این شخص را سر بریده اند و این خون اوست. گروهی فرار می کنند. چند دقیقه ی دیگر صدا می کنند و می گویند: فلان شخص (یکی دیگر از صلحا) بیاید.
آن صالح هم به پشت بام می رود. چند لحظه ی دیگر می بیننند که باز هم از ناودان خون جاری شد و یقین میکنند که نفر دوم هم به دست آن حضرت سر بریده شد. تمام آنها می روند و سه نفر بیشتر نمی مانند. نفر سوم را صدا می کنند. در این هنگام فقط همان نفر می ماند و بقیه هم می روند. او هم ـ یکی از افراد بسیار صالح بودـ بالا می رود سپس خون از ناودان جاری می شود.
بعد امام علیه السلام به آن فرد استغاثه کننده و بی تاب می فرماید:« مردم این گونه اند. با این که یقین کردند که ما تجلی کردیم ـ به خاطر این که گمان کردند (نه یقین)که آنان سر بریده شدند ـ همه آن ها پا به فرار گذاشته و رفتند، حال آن که این خون بزغاله هایی بود که قصاب سر می برید !»
مردم باید امتحان گردند واز امتحان در آیند.و غیر از این داستان، داستان های زیاد دیگری در تاریخ هست که اتفاق افتاده و نشان داده که مردم هنوز آماده ی ظهورنیستند. با زبان، ظهور را می خواهند، لیکن در دل رنگ دیگری دارند. هنگامی که امتحان پیش می آید، حقایق آشکار می گردد:
« احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا: امنا و هم لا یفتنون؟! ولقد فتنا الذین من قبلهم...»7
یکی از سنت های لایتغیر خداوند، امتحان است. امتحان که پیش بیاید، بسیاری از مردم مردود می شوند و بسیاری هم تجدید. قبول شده در مرحله ی اول بسیار اندک است. آن چه بر ماست این است که: به سوی صلاح حقیقی (نه ادعایی و ریایی) رو آوریم و در همان حال از دعا و استغاثه نکاهیم. اندیشه و دلمان، ظهور امام عصر علیه السلام و پیروی از حضرت او باشد تا مگر خداوند منان به دعای سوخته ای ترحم کندو جهانیان را از سرگردانی و حیرت نجات بخشد. آری، وظیفه ی ما دعا و استغاثه و صلاح و اصلاح است.
در این باره، مراجعه کنید به:
ـ مکیال المکارم علیه السلام: 255 ـ 262
ـ روزگار رهایی: 1 ـ 349.
ـ پیوند معنوی.
ـ معرفت امام عصر علیه السلام 288.
ـ مهر محبوب: 2528 ـ 261.
سوال 3: معروف است که حضرت مهدی علیه السلام هنگامی خروج می کند که گستره ی زمین از ستم و جور آکنده شود تا تمامی اقطار آن را از داد ودادخواهی مملو سازد. اکنون آیا می توان نتیجه گرفت که برای ظهور و نزدیک تر شدن زمان آن، به جور و فساد کمک کنیم در نتیجه ،اگر پر شدن زمین از ستم و جور شرط خروج ایشان است، در آن صورت وظیفه ی منتظر چیست؟ فراهم ساختن آن شرط؟!
جواب: جمله ی «یملا الارض عدلا کما ملئت جورا» در روایات گوناگونی آمده است. تنها در کتاب شریف بحارالانوار، 31 مورد این تعبیر ،با اندکی اختلاف در عبارات، دیده می شود، اما مضمون و سیاق عبارت هیچ یک از روایات، شرط بودن ستم را برای ظهور حکایت نمی کند، بلکه یکی از دو ظرف را بیان می دارد. ظرف اول، صلاح و تقوی و ظرف دوم، جور و فساد. ظرف چیزی است و شرط چیز دیگر. مثال زیر نزدیک کننده ی معنای حدیث است:
به دوست خود می گوییم: روز جمعه بعدازظهربه دیدار تو خواهم آمد. آیا معنای جمله این است که دیدن، به روز جمعه بستگی دارد و اگر روز جمعه نتوانستم، دیدار تو منتفی است یا معنای سخن این است که روز جمعه ظرف دیدار من از توست، نه شرط آن؟
بنابراین، امکان و احتمال می رود که روزی دیگر، دیدار انجام پذیرد و اگرمی خواستیم شرطیت را بیان کنیم، چنین می گفتیم:« شرط آمدن من فرا رسیدن روز جمعه است»
نکته دوم این است که:
میان آنچه وظیفه ی ماست و آن چه به طور قهری و طبیعی پیش می آید تفاوت روشنی هست. وظیفه ی انسان ها از نظر اسلام وقرآن و روایات اهل بیت و عقل. پیش گیری از فساد، تربیت و تکامل در طریق بندگی، رعایت تقوی و طهارت و شناخت خداوند ونبوت و امامت و معاد و عمل بر مقتضای آن اعتقادات است. لذا در بیان وظایف مردم در زمان غیبت و تاکید بر این شناخت ها و عمل بدان ها،چه بسیار احادیث وارد شده است.
نتیجه این که پر شدن زمین از ستم و فساد یکی از دو ظرف ظهور حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه است و نه ظرف منحصر به فرد و نیز نه شرط آن و وظیفه ی ما ایجاد ظرف دیگر یعنی صلاح و تقوی است. به بیان دیگر، این روایات بیانگر وضعیت و جریان عمومی جامعه در زمان ظهور است و روایات انتظار فرج، تعیین کننده ی وظایف فرد منتظر در دوران غیبت است که فرد منتظر باید صلاح و اصلاح پیشه کند و هرگز شایسته نیست این دو دسته مطلب به هم آمیخته شود.
در این مورد، مراجعه فرمایید به:
ـ خورشید مغرب: 257 ـ 334 (فصل سیزدهم).
ـ پیوند معنوی.
ـ ترجمه مکیال المکارم 2: 165 ـ 613.
ـ معرفت امام عصر علیه السلام.
ـ گفتارهایی پیرامون امام زمان علیه السلام فصل یازدهم.
ـ نجم ثاقب، باب دهم.
سوال 4: دوران حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) بعد از ظهور چه مقدار است؟
پاسخ: در اینکه مدت حکومت و سلطنت حضرت چند سال است دقیقاً روشن نیست، روایاتی که در این مورد وارد شده، مختلف است، زیرا مدت حکومت حضرت در روایات به ترتیب از پنج سال. هفت سال، هشت سال، نه سال، نوزده سال، بیست سال، چهل سال، هفتاد سال و سیصد و نه سال (مقدار توقف اصحاب کهف ) ذکر شده و نمی توان به یکی از اینها یقیناً معتقد شد و اعتماد کرد.
توجیهاتی که برای روایات ذکرشده، عبارتند از:
1- ممکن است آغاز شکل گرفتن وپیاده شدن حکومت آن حضرت پنج سال یا هفت سال ودوران تکاملش چهل سال و دوران نهاییش بیش از سیصد سال باشد.8
2- شاید پیامبر و ائمه (علیه السلام) عنایتی داشته اند که مدت کامل آن را مشخص نسازند تا آنها که هوس امام زمانی می کنند نتوانند مدت ادعای خود را بر مدت مسلم حیات مهدی (علیه السلام) بعد از ظهور تطبیق کنند، زیرا اگر به طور صریح مثلاًف فرموده باشند، شش سال و قول دیگری در برابر آن نبود جای این بود که مثلاف فرقه ضاله بهایی آن را با ادعای سید علی محمد باب تطبیق کنند و غوغایی به راه بیاندازند ». 9
با اینکه از سال ادعای سید علی محمد باب 1260 تا سال تیر باران شدنش 1266، شش سال بود و در مدت حکومت حضرت قول به شش سال وجود ندارد، در عین حال. اصرار دارند که از روایات وارده استفاده کنند و او را مهدی موعود قلمداد نمایند، چه رسد به اینکه اگر مدتی مشخص بود.
به هر حال، با قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این همه آوازه ها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت، مانند پنج یا هفت سال نیم تواند باشد، بلکه قطعاً برای مدتی طولانی است که ارزش این همه تحمل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد، لذا در بعضی از روایات از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که مدت حکومت حضرت هفت سال است، اما هر سال آن برابر ده سال شماست ؛ یعنی مدت حکومت هفتاد سال است.10 از اینجا معلوم می شود که عنایتی در کار بوده که مدت حکومت درست مشخص نشود. اما اینکه مدت کوتاهی باشد، شاید قابل قبول نباشد.
سوال 5: پیروزی حضرت مهدی بر سلاحهای مخرب و اتمی چگونه میسر است؟ به تعبیر دیگر، آن حضرت در برابر این سلاحهای مخوف و خطرناک چگونه مانند جدش با شمشیر قیام خواهد کرد؟ چگونه با سلاحهای قدیم مانند شمشیر و غیره با ارتش های دنیای آن روز جهاد می کند؟ آیا می توان تصور کرد که کسی بتواند به وسیله شمشیر با سلاحهای اتمی و بمب های ئیدروژنی و امثال آن به جنگ بپردازد و پیروز شود؟
پاسخ: اولاً، مقصود از خروج با شمشیر که در روایات به آنها اشاره شده، مأموریت به جهاد وتوسل به اسلحه برای اعلای کلمه حق است، زیرا شمشیر سمبل مبارزه و جنگ است، نه آنکه موضوعیت داشته باشد.
بنابراین، قیام با شمشیر، کنایه از قیام با اسلحه و پیکار و جهاد و تعیین نوع مأموریت آن حضرت است و اینکه آن حضرت مأمور به مصالحه با کفار نیست. بدیهی است که حضرت با هر اسلحه ای که لازم باشد با کفار و ستمگران جهاد می کند و از هر گونه اسلحه ای که در زمان ظهور آن حضرت متداول باشد. استفاده می نماید.
ثانیاً، از کجا که در زمان ظهور آن حضرت، این اسلحه های مهیب در اختیار بشر باقی باشد. زیرا ممکن است که در اثر حوادث وآشوبها و انقلابات شدید و جنگهای خانماسوز جهانی که پیش از ظهور آن حضرت واقع می شود، این اسلحه های جهنمی معدوم شود.
یکی از اموریکه در احادیث از آن خبر داده شده، جنگهای جهان گیری است که در اثر آن بیشتر نقاط زمین از سکنه خالی شده و شهرها ویران می شود و دراثر آن جنگها قهراً این نوع سلاحها نابود می گردند.
ثالثاً، جنگها و کشتارهای بی رحمانه و بکارگیری سلاحهای این چنینی نتیجه جهل و ضلالت و بی خردی بشر است که در عصر ظهور عقل مردم کامل می شود و بر فرض هم که سلاحهای مخرب در اختیاز داشته باشند، آن را علیه یکدیگر بکار نمی گیرند و نیروهایی که باید آن سلاحها را بکار گیرند، به حقانیت حضرت پی می برند، هر چند که سردمدارنشان دستور بکارگیری آن سلاحها را بکار گیرند، به حقانیت حضرت پی می برند، هر چند که سردمدارانشان دستور بکارگیری آن سلاحها را صادر می کنند، ولی آنان اجرا نمی کنند. اگر در بیست سال قبل از انقلاب اسلامی درایران به رهبری امام خمینی (ره) کسی خبر می داد که رهبری انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) کسی خبر می داد که رهبری انقلاب بر شاه و ارتش تا دندان مسلح او پیروز می شود، در حالی که کمترین سلاح روز را در اختیار ندارد، برای مردم قابل پذیرش نبود، ولی همگان دیدید که ارتش و نیروهای مسلح طاغوت از فرمان فرمانده سرپیچی کرده و سلاحها را علیه انقلابیون بکار نگرفتند و طرفداران انقلاب با دست خالی و باشعار الله اکبر، بر ارتش قوی پنجه شاه پیروز شدند، به تعبیر بهتر، مردم ارتش را تسخیر کردند، نه تسلیم ؛ یعنی امام و رعیت آنچنان برخورد می کردند که دستها توان اینکه روی ماشه تفنگ ها برود نداشت و سربازها از پادگانها فرار می کردند و خلبانان اعلام وفا داری نمودند و جز اندکی از نیروها که وفادار مانده بودند، اکثریت به ملت پیوستند. در زمان ظهور حضرت نیز علاوه بر تأییدات ربانی و کمکهای عالم بالا و به یاری آمدن ملائکه، به طور طبیعی نیز پیشرفتها حاصل است. این است که سخنی در بین مردم رایج است که در عصر حضرت سلاحها از کار می افتد، یعنی سلاحها اساساً به کار گرفته نخواهد شد تا تخریب نماید و یا کسی را نابود نماید و آن مقدار هم که بکار گرفته می شود، حضرت نیز درمقابل آن توان مقابله را دارد و در اثر پیشرفتهای سریعی که نصیب حضرت می شود، بسیاری از این سلاحها و نیروهای بکارگیرنده آن در اختیار حضرت قرار می گیرند. بنابراین، پیروزی حضرت امری طبیعی و عادی است.
سوال 6: تسخیر جهان با یاران اندک چگونه ممکن است؟ چگونه حضرت مهدی با 313 نفر بر حدود شش ملیارد انسان عالم پیروز می شود؟ آیا این همه انسانها از آداب و سنن و اخلاقشان دست بر می دارند؟ آیا غلبه آن حضرت به طور اعجاز و خرق عادت است یا آنکه با ملاحظه اسباب و علل وعوامل ظاهری نیز غلبه و پیروزی آن جناب ممکن است؟
پاسخ: بر حسب روایات وارده تعداد نیروهای حضرت منحصر در 313 نفر نیست، بلکه آنان یاران مخصوص حضرت هستند و تا نیروهای حضرت به ده هزار نفر نرسد، آغاز به جنگ نخواهد کرد11 و علی الدوام به تعداد نیروهای حضرت افزوده خواهد شد.
اما غلبه حضرت بر عالم هم ممکن است از طریق اعجاز باشد و هم ممکن است از طریق عاید صورت گیرد و هم ممکن است به هر دو طریق باشد. چنانکه برای پیامبر (علیه السلام) این چنین بود.
اما از طریق اعجاز حصول چنین غلبه مطلقی برای آن حضرت طبق خواست خدای سبحان امری ممکن ومعقول است و با وعده های صریح و بشارتهای حتمی که در قرآن مجید آمده بدون شبهه حاصل خواهد شد. خداوند بنابر مصداق «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله »12، آن حضرت و یاران محدودش را که از بندگان شایسته خدا هستند بر تمام ملل غالب و حاکم کرده و او را وارث زمین قرار خواهد داد.
اما از طریق علل و اسباب عادی و ظاهری هم حصول چنین فتح و غلبه ای و تشکیل آن حکومت واحد جهانی ممکن و عملی خواهد بود، زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می کند که اوضاع و احوال اجتماعی، اخلاقی و سیاسی کاملاً مساعد باشد. درآن موقع، همه ملل از مدنیت معنوی و اخلاقی محروم و دشمنی و کینه توزی و ظلم و تجاوز همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتحاد و وحدت و همفکری و همکاری به کلی از میان بشر رخت بربسته و از اینکه کسی بتواند بدون امدادهای غیبی جامعه را رهبری کند، مأیوس می شوند. خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ علیه یکدیگر و همه ازوضع موجود ناراضی اند و از مکتبهای مختلف که عرضه می شود ناامید بوده و منتظر تغییر رژیم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و کنار رفتن زمامداران خدا نشناس و برداشته شدن مرزها و القای تجزیه ها و تقسیمها هستند.
در چنین شرایطی حضرت مهدی (علیه السلام) و اصحابش با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش ترین برنامه های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی برای انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به میدان می گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می کنند.
معلوم است که این جمعیت با آن برنامه ها و وضع کار، در آن دنیای پرآشوب و غرق در توفان گرفتاریها و فشارها، دلها را به خود متوجه کرده و فاتح و پیروز وموفق می شوند و هیچ نیرویی نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند. چنانکه در صدر اسلام هنگام ظهور حضرت محمد (صل الله علیه و اله) نیز وضع این چنین بود ومردم خسته از آداب و رسوم غلط و به ستون آمده از ستم اربابان و ملوک با شنیدن صدای حق و عدالت لبیک گویان تسلیم شدند و اسلام در کمترین زمان ممکن کسرای ایران و قیصر روم را درهم کوبید.
به هر حال، وضع امام عصر نیز این چنین است ؛ یعنی اغلب مردم با اراده و اختیار خود و با درک و شعوری که دارند به حقانیت حضرت پی می برند و تسلیم او می شوند، لذا پیروزی بر عالمیان هم از لحاظ عادی و طبیعی و هم از لحاظ غیر مادی و اعجاز میسر است و منعی ندارد.
سوال 7: منظور از آیین جدید چیست که در روایات وارد شده است وقتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ظهور کرد، به امر جدید می آید و دستوراتش جدید است و کتاب جدید و سنت جدید دارد؟ مگر او پیامبر است که آیین جدید دارد آیا دستورات او ناسخ دستور پیامبر است؟
پاسخ: در مورد دستورات وآیین حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دو دسته روایات وارد شده است: یک دسته منشأ پیدایش این فکر شده که حضرت دارای آیین جدیدی است، لذا مناسب این است که نخست به این دسته از روایات اشاره کنیم، سپس به دیگر از روایات می پردازیم. ابتدا به این پرسش پاسخ میگوییم: دسته اول، روایاتی است که منشأ توهم دین جدید شده است و آنها عبارتند از:
1-از امام صادق (علیه السلام) از سیره حضرت مهدی (علیه السلام) سوال شد، حضرت فرمود:« یصنع ما صنع رسول الله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدیداً13 ؛ همان کاری را که رسول خدا (صل الله علیه و اله) انجام داد، مهدی انجام می دهد. بد عتهای موجود را خراب می کند، چنانکه رسول خدا (صل الله علیه و اله) اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می کند ».
2- شخصی به نام ابو خدیجه از حضرت صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود:« اذا خرج القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدء الاسلام الی امر جدید14 ؛ هنگامی که قائم ظهور کرد با امرجدید خواهد آمد، چنانکه رسول خدا در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت می کرد ».
3- در حدیثی دیگر امام صادق (علیه السلام) فرمود:« اذا خرج القائم یقوم بامر جدید وکتاب جدید و سنه جدید و قضا جدید...15 ؛ هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار وقضاوت جدید ظهور می نماید...»
روایات دیگری که با این نوع روایات هماهنگ هستند از آنها استفاده می شود که حضرت مهدی (علیه السلام) با دین جدید می آید، در حالی که این چنین نیست و حضرت مروج دین جدش پیامبر اسلام است. که روایات دسته دوم دال بر آن است که ذیلاً به آنها اشاره می شود:
1- ابو سعید خدری از رسول خدا (صل الله علیه و اله) روایت می کند که حضرت فرمود: « یخرج رجل من اهلبیتی و یعمل بسنتی 16؛ یکی از اهل بیت من قیام می کند و به سنت و روش من عمل می کند ».
2- قال رسول الله (صل الله علیه و اله): القائم من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنته سنتی یقیم الناس علی طاعتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی17 ؛ پیامبر (صل الله علیه و اله) فرمود: قائم از فرزندان من، همنام و هم کنیه من است، شمایل و رفتارش، شمایل و رفتار من است و مردم را به اطلاعت من و دین من وادار می نماید و به قرآن دعوتشان می کند ».
3- رسول خدا در ضمن حدیثی دیگر فرمود: «و ان الثانی عشر من ولدی یغیب حتی لا یری و یاتی علی امین بزمن لا یبقی من الاسلام الا اسمه و لا یبقی من القرآن الا اسمه فحینئذ یأذن الله تبارک و تعالی بالخروج فیظهر الله الاسلام به ویجدده18 ؛ دوازدهمی از فرزندانم به طوری غایب می شود که اصلاً دیده نمی شود.زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمی ماند، در آن هنگام خدا به وی اجازه نهضت می دهد و به وسیله او اسلام راتقویت کرده، تجدیدش میکند ».
---------------------------------------
1-ر.ک.منتخب الاثر : 496، ح8.
2-یوسف(12):87 ( لا تیاسوا من روح الله ).
3-آل عمران(3): 200.
4-المحجه: 52.
5-منتخب الاثر: 497،ح9.
6-شرط خوب بودن خوبی ، کاملا وارسته بودن واز«خود» بیرون آمدن است.عمل حسود پذیرفته نیست، چون خود را بر دیگران ترجیح می دهد . از متکبر نیز عبادت پذیرفته نمی شود ، زیرا در کنار کبریای مطلق از خود دم زده است . به همین ترتیب ، بخیل و سنگ دل و تندخو و ریاکار و... و بالاخره خودپسند-که کارهای خوبش به چشمش می آید- وزنه ای برای سنجش در ترازوی دقیق الاهی ندارند . بنابراین ، چند کارخوب و خیر سراغ می توان کرد که از همه این شائبه ها دور و تنها و تنها برای خدا – که ذات جامع همه ی خوبی هاست-انجام شود ؟!! ( ویراستار)
7-عنکبوت (29) : 3و4.
8-مهدی انقلابی بزرگ، ص314.
9-مهدی موعود،پاورقی ص1241.
10-مهدی موعود ،ص1080.
11-منتخب الاثر ، ص475و476.
12-بقره(2) ، آیه 249.
13-بحار ، ج52، ص 352.
14-اثبات الهدی ، ج7، ص110.
15-همان ، ص 83.
16-بحار ، ج51 ، ص82.
17-اثبات الهدی ، ج7 ، ص52.
18-منتخب الاثر ، ص98.
19-بحار ، ج52، ص347.
20-عقدالدرر،ص96.
21-همان ، ص98، فصل اول از باب چهارم.
22-بحار ، ج 52 ، ص 207.
23-اصول کافی ، ج1، ص271.
24-بحار ، ج 52، ص 389.
25-همان ، ص 311.
26-اصول کافی ، ج1 ، کتاب الحجه باب ان الائمه لم یفعلو شیئا و لا یفعلون الا بعهد من الله و امر منه ، حدیث 2.
27-بحار ، ج52 ، ص376و381.
28-غیبت نعمانی ، ص125.
29-بحار ، ج52، ص340.
30-همان ، ص390.
31-همان ، ص340.