سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رأی [درست] جز هنگام خشم پنهاننمی ماند . [امام حسن علیه السلام]
کل بازدیدها:----347292---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----3-----
جستجو:
Image and video hosting by TinyPic
  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من

  • پارسی بلاگ

    خرداد 87 - شب هجران

  • لوگوی وبلاگ
    خرداد 87 - شب هجران

    استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.

    آمین یا رب العالمین

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود:
    بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
    مطالب بایگانی شده

    لوکوی دوستان من


  • نامه عمر به معاویه
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 87/2/31 ساعت 4:4 عصر

    بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، عمر (خلیفه دوم) در نامه ای طولانی که به معاویه نوشته بود برخورد خود با حضرت زهرا (سلام الله علیها) را چنین بیان کرد:

    … پس من بدر خانه علی آمدم، و در این باب مشورت کرده بودم که او را از خانه بدر آورم، من فضه کنیزک آنحضرت را گفتم که علی را بگو که بیرون آید و با ابابکر بیعت کند، زیرا که همه مسلمانان مجتمعند در بیعت او. فضه جواب داد: علی (ع) بکاری اشتغال دارد و نتواند که به مسجد بیاید. گفتم این حرفهای زنانه را کنار بگذار، و علی را خبر ده که بیاید و با ابوبکر بیعت کند. و اگر بیرون نیاید به اکراه و اجبار او را از خانه بیرون آوریم.
    ما در این گفتگو بودیم که فاطمه (س) بیرون آمد و در پشت در ایستاد و فرمود: "ای گمراهان و دروغگویان و تکذیب کنندگان خدا و پیغمبر چه میگویید؟ و از جان ما خانواده چه میخواهید؟"
    من گفتم: ای فاطمه؛
    فاطمه فرمود: چه میگویی و چه منظوری داری؟
    گفتم: چرا پسر عمت تو را فرستاده که جواب گویی، و خود در پس پردهء حجاب نشسته؟!
    فرمود: ای عمر، طغیان و سرکشی تو بود که مرا از جای در آورد و حجت را بر تو لازم گردانید (یعنی بیرون آمدن من برای اتمام حجت است با تو) و همچنین بیرون آمدن من حجت را لازم کرده بر هر گمراه و نادان و غوی.
    گفتم: فاطمه این حرفهای باطل و قصه های زنانه را رها کن، و علی را بگو که از خانه بدر آید و با ابوبکر بیعت کند؛.
    فاطمه فرمود: "لاحب و لاکراهة" دوستی و کراهتی تو را لایق نباشد، آیا بسبب حزب شیطان و لشگر او مرا میترسانی؟ و حال آنکه لشگر و حزب شیطان بسی سست و ضعیف است ای عمر.
    گفتم: اگر بیرون نیاید هیزم فراوانی جمع کنم؛ و آتشی افروزم که این خانه را با اهلش بسوزانم؛ یا آنکه او را بکشم برای بیعت با ابوبکر؛.
    پس از این گفتگوها تازیانه قنفذ را گرفتم، و فاطمه را با تازیانه آزردم، سپس خالد بن ولید را گفتم که تو و مردان دیگر بیایید و برای من هیزم جمع کنید و فاطمه را گفتم که اکنون این خانه را آتش میزنم.
    فاطمه فرمود: ای عمر دشمن خدا و رسول و ای دشمن علی امیرالمومنین ، این بگفت و دو دست فرود آورد و در خانه را گرفت، و مانع شد که من وارد خانه شوم؛ من او را دور کردم و با شدت در را فشار دادم و دستهای فاطمه را با تازیانه که در دست داشتم آزردم که در را رها کند؛ فاطمه در را نگشود، ولی از شدت درد تازیانه، صدای ناله و گریه او را شنیدم، چنان ناله فاطمه در دل من تاثیر کرد که نزدیک بود که من نرم شوم، و از در خانه آنحضرت برگردم؛ ولی در این موقع دشمنیهای علی را بیاد آوردم و ولع و حرص آنحضرت را در ریختن خون صنادید و بزرگان عرب، و مکر و فریب و جادوی محمد را متذکر شدم؛ و لگد با پای خود بر در زدم، ولی دختر پیغمبر شکم و احشاء خود را بر در چسبانیده بود، و در خانه را نگهداشته بود که باز نشود چون من لگد بر در زدم صدای ناله و ضجه از فاطمه شنیدم؛ که گمان کردم از اثر این ناله مدینه را زیر و زبر کرد و شهر را بحرکت در آورد؛ فرمود: ای پدر بزرگوارم، ای رسول خداوند عالمیان یا محمد آیا روا است که به حبیبه تو و دختر تو چنین کنند یکنفر دیگر را هم آواز داد و فرمود آه فضه بیا و مرا دریاب؛ بخدا قسم که فرزندم را کشتند!! من در خانه را بشدت و عنف گشودم؛ فاطمه را دیدم که تکیه بدیوار کرده و او را درد مخاض فرا گرفته؛ در حال سقط فرزند است.
    ولی چون من وارد شدم؛ با همان حال فاطمه روی بمن آورد، ولی من از شدت غضب چشمم را پرده گرفته بود، چون نزدیک آمد من از روی مقنعه و خمار چنان سیلی بصورت او زدم که گوشواره او بریده شد، و خود او نیز بزمین افتاد…

    بیت الاحزان
    تالیف شیخ عباس قمی صفحه 173


    نظر شما راجع به این مطلب  ()


  • چرا شیعیان نماز را در سه وقت نماز می‏خوانند؟
    نویسنده: یک دوست سه شنبه 87/2/31 ساعت 3:53 عصر



     اوقات نمازهای پنج گانه:
    معیار در اوقات نماز، طلوع و غروب خورشید است بر این اساس:
    اول وقت نماز صبح، زمانی است که شب به پایان رسیده و سفیدیی که در طرف مشرق در آسمان رو به بالا حرکت می کند کم کم پهن و گسترده شود و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون می آید.[1] در این زمان وقت نماز صبح به پایان رسیده و نماز صبح قضاء می شود.[1]
    در مورد نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا این است که هر یک از نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا، یک وقت خاص دارند و یک وقت مشترک:
    وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعى ( وقت زوال ) است تا مقدار زمانى که چهار رکعت نماز خوانده مى شود، در این مدت محدود تنها نماز ظهر را مى توان بجاآورد.
    وقت خاص نماز عصر، زمانى است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد.
    وقـت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهاى وقت خاص نماز ظهر،تا ابتداى وقت خاص نماز عصر است. در تمام این وقت مشترک مى توانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم.
    وقـت خـاص نـماز مغرب، از آغاز مغرب شرعى است تا مقدار زمانى که سه رکعت نمازخوانده شود و در این مدت محدود، تنها نماز مغرب را مى توان ادا نمود
    وقـت خاص نماز عشا، زمانى است که از آن لحظه تا نیمه شب شرعى، تنها به اندازه خواندن نماز عشا فرصت باشد. در این مدت کوتاه، تنها نماز عشا را مى توانیم بجا آوریم .
    وقـت مشترک بین دو نماز مغرب و عشا، از انتهاى وقت خاص نماز مغرب تا ابتداى وقت خاص نماز عشا ادامه دارد. در طول این مدت مشترک، مى توانیم نماز مغرب و عشا را با هم و بدون فاصله بـخـوانـیم.
    ولى اهل تسنن معتقدند: از اول ظهر شرعى ( وقت زوال )تا آنگاه که سایه هر چیز بـه انـدازه خـود آن چـیـز گـردد به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر , در این مدت خوانده شود و از آن پس تا موقع مغرب به نماز عصر اختصاص دارد و نمى توان نماز ظهر را در آن وقت بجا آورداز اول غروب تا هنگام زوال شفق ازمغرب، به نماز مغرب اختصاص دارد و نباید نماز عشا در این مدت خوانده شود و از هـنـگـام زوال شـفق از مغرب تا نیمه شب شرعى،به نماز عشا اختصاص دارد ونمى توان نماز مغرب را در آن وقت بجا آورد .
    نتیجه این که: بنابر نظریه شیعه، پس از فرا رسیدن ظهر شرعى، مى توانیم نمازظهر را بخوانیم و بـلافـاصـله به خواندن نماز عصر بپردازیم، یا نماز ظهر را تانزدیک اول وقت خاص نماز عصر، به تـاخیر اندازیم بگونه اى که نماز ظهر را پیش ازفرا رسیدن وقت خاص نماز عصر به پایان رسانیم و سـپـس نـماز عصر را بخوانیم و بدین سان، بین نماز ظهر و عصر، جمع نماییم، گرچه مستحب است نماز ظهر را پس اززوال و نماز عصر را هنگامى که سایه هر چیز به اندازه خود آن گردد، بجا آوریم. هـم چنین مى توانیم به هنگام فرارسیدن مغرب شرعى،نماز مغرب را ادا نماییم وبلافاصله پس از آن، به خواندن نماز عشا بپردازیم و یا نماز مغرب را تا نزدیک وقت خاص نماز عشا به تاخیر اندازیم بـطـورى کـه نـماز مغرب را پیش از فرا رسیدن وقت خاص نماز عشا، به پایان رسانیم و سپس به خواندن نماز عشا مبادرت ورزیم و بدین سان، بین نماز مغرب و عشا جمع کنیم، گرچه مستحب است نماز مغرب را پس از مغرب شرعى و نماز عشا را بعد از زوال شفق از جانب مغرب بجا آوریم. ایـن بود نظریه شیعه،لیکن اهل سنت، جمع بین دو نماز ظهر و عصر و یا دو نمازمغرب و عشا به این نحو را بطور مطلق در همه جا و همه وقت، جایز نمى دانند. بنابراین،محل بحث، عبارت است از جمع میان دو نماز در همه زمان ها و مکان ها، بطورى که هر دو نماز , در وقت یکى از آنها ادا شود.
    نقط? اشتراک و افتراق:
    الف- جمع بین دو نماز مزدلفه وعرفه[1]: همه فقها جمع بین این دو نماز را افضل می دانند چه شیعه و چه سنی.
    ب- جمع بین دو نماز در سفر: بیشتر فقهاء اهل سنت (جز ابو حنیفه و حسن و نخعی) قائل به جواز جمع بین دو نماز در سفر هستند.[1].
    ج- جمع بین دو نماز در غیر سفر به خاطر عذر: که مشهور جواز جمع بین مغرب و عشاء را قائل هستند فقط ابوحنیفه جمع را مطلقا جایز ندانسته است مگر در حج در عرفه و مزدلفه.
    د- جمع بین دو نماز اختیاراً: علماء امامیه اتفاق نظر دارند که این مسئله جایز است اگر چه جدا خواندن بهتر است خوب در این چهار مسئله در سه مسئله نظر شیعه با اهل سنت موافق است (جز ابوحنیفه که با نظر بقیه فقها در دو مسئله مخالف بود) و در مسئله چهارم اختلاف نظر دارد و جمع را واجب نمی داند.
    اما این که این کار ما حجیّت شرعی دارد یا نه، سوالی است که آیات و روایات به آن پاسخ می دهند.
    دلائل جواز نماز در اوقات سه گانه:
    الف- قرآن:
    هرچند قرآن کریم در موارد متعددی[2] از اصل وجوب نماز بحث کرده وبه جزئیات نپداخته ولی در مورد اوقات نماز می فرماید: نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب ( نیمه شب‏) برپا دار؛ و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است.[3] بنابراین در قرآن کریم سه وقت برای نماز ذکر شده است نه پنج وقت[4]
    ب- سنت:
    1- در روایتی آمده است که پیامبر اکرم (ص) بین نماز ظهر و عصر جمع کرد. و همینطور بین نماز مغرب و عشاء.از او در این مورد پرسیدند فرمود: اینگونه عمل کردم تا حرج و مشقت بر امتم نباشد[5].
    2- همچنین نقل شده است که پیامبر جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشاء کرد. در حالی که نه خوف و نه سفری در کار بود.[6]
    3- امام صادق علیه السلام می‏فرماید: هنگامی که خورشید به حد زوال رسید وقت نماز ظهر وعصر فرا می‏رسد؛ جز آنکه نماز ظهر قبل از نماز عصر انجام می‏گیرد. آنگاه تو آزادی که آن دو را در هر وقتی خواستی بخوانی تا زمانی که خورشید غروب کند.[7]
    4- امام باقر علیه السلام می‏فرماید: آنگاه که خورشید از وسط آسمان رد شد وقت انجام دادن نماز ظهر و عصر فرا می‏رسد و آنگاه که خورشید غروب کرد هنگام انجام نماز مغرب و عشاء خواهد بود.[8]
    5- مـسـلم روایت مى کند پـیـامـبر گرامى جمع بین نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوک انجام داد وبین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود . سـعـید بن جبیر مى گوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم ؟ گفت : پیامبر مى خواست که امت خود را در رنج و سختى نیندازد.[9]
    و البته روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و علمای اهل سنت در جواز جمع بین دو نماز حتی در غیر سفر و خطر وارد شده است.[10]
    جمع بندی بحث: مسلما خواندن نماز در پنج نوبت افضل است، ولی برخلاف دیدگاه اهل سنت این مسأله واجب نیست. سبب اختلاف در اوقات نمازها، اختلاف در طریق اخذ احکام است؛ زیرا مطابق روایاتی که از ائمه اهل‏بیت(ع) رسیده، و همچنین بر طبق اطلاق آیه شریفه «اَقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل» وقت نماز ظهر و عصر از اول ظهر شرعی تا غروب آفتاب است و در تمام این وقت خواندن نماز ظهر و عصر پشت سر هم یا با فاصله جایز است. ولی برای هر یک از ظهر و عصر یک وقت فضیلت است که خواندن نماز در اوقات فضیلت خودشان مستحب است. وقت فضیلت نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که سایه شاخص بعد از ظهر به اندازه «دو هفتم» خودش اضافه شود و فضیلت عصر هنگامی است که سایه شاخص به اندازه خودش اضافه شود و اگر کسی در اول ظهر نافله ظهر و نماز ظهر را بخواند بهتر است بلافاصله نماز عصر و نافله آن را بخواند.طبق روایات رسول خدا و اهل بیت(ع) مستحب است نمازهای یومیه در پنج وعده خوانده شود ولی با هم خواندن هم جایز است. اختلاف شیعیان با اهل تسنن بر سر جواز این مسأله است؛ یعنی، آنها می گویند ظهر و عصر و مغرب و عشا جایز نیست با هم خوانده شود ولی شیعیان می گویند جایز است، گرچه مستحب در جدا خواندن است.
    ------------------------------------------
    [1] اقتباس از سؤال 532 (سایت: ???).
    [2] قرآن کریم در 82 آیه از مسئله نماز یاد می کند، مثل آیات 3، 43، 45، 83 بقره و بقره، 110، 125، 153، 177، 238، 277 و سوره های دیگر قرآن.
    [3] أَقِمِ الصلَوةَ لِدُلُوکِ الشمْسِ إِلی غَسقِ الَّیْلِ وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْءَانَ الْفَجْرِ کانَ مَشهُوداً؛ سوره الاسراء آیه 78، اقتباس از سؤال 2083 (سایت: ????).
    [4] .نک، القرطبی، محمد بن رشد، بدایه المجتهد، ج 1، ص 170، تحت عنوان الفعل الثانی فی الجمع و ص 173-174، همان ج 2، ص 374 ، دار المعرفة ، بیروت 1403 ه ق؛ صحیح مسلم، ج 4 ،ص 39 –42، باب حجه النبی (ص)، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت؛ الشوکانی، محمد بن علی بن محمد، نیل الاوطار، ج 3، ص 213، دار الکتب العلمیة، بیروت. تفسیر کبیر، ج 21، ص 27.
    [5]«جمع النبی‏صلی الله علیه و آله و سلم بین الظهر و العصر وبین المغرب و العشاء فقیل له فی ذلک فقال صنعت هذا لئلا تحرج أمتی» شرح زرقانی بر موطأ مالک، ج 1 ، باب جمع بین دو نماز در حضر و سفر، ص 294.
    [6] النووی، ابوزکریا، شرح صحیح مسلم النووی، ج 5، ص 213-218، باب الجمع بین الصلوتین فی الحضر، دار القلم، بیروت، 1407 ه ق.
    [7] «إذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر و العصر جمیعا إلا ان هذه قبل هذه، ثم أنت فی وقت منهما جمیعا حتی تغیب الشمس» وسائل الشیعه:ج4، أبواب مواقیت، باب 4، روایت 4 و 6. نرم افزار جامع الاحادیث.
    [8] «إذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر و العصر و إذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب والعشاء الآخره» وسائل‏الشیعة ج 4 ، ص183 باب 17- همان ج : 4 ص : 126 أبواب مواقیت، باب 4، روایت 1. نرم افزار جامع الاحادیث.
    [9] ان رسول اللّه - صلى اللّه علیه [ و آله ] و سلم - جمع بین الصلاه فى سفره سافرها فى غزوه تبوک فجمع بین الظهر و العصر , و المغرب و العشاء . قال سعید :فقلت لابن عباس : ما حمله على ذلک ؟ قال : اراد ان لا یحرج امته . الصراط المستقیم، ج : 3 ، ص : 291 چاپ : انتشارات کتابخانه حیدریه، نجف اشرف‏، نوبت چاپ : اول‏، سال انتشار : 1384 هجرى‏
    [10]نک، سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف علامه جعفر سبحانی، جزء اول (ج اول)، بحث الجمع بین الصلوتین، ص 275 -322، موسسة الامام الصادق (ع)، چاپ اول، قم، 1381 ه ش.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()