سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی جاهلان، دگرگون شونده و زودْ گسلنده است . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----345058---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----2-----
جستجو:
Image and video hosting by TinyPic
  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من

  • پارسی بلاگ

    دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ - شب هجران

  • لوگوی وبلاگ
    دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ - شب هجران

    استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.

    آمین یا رب العالمین

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود:
    بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
    مطالب بایگانی شده

    لوکوی دوستان من


  • دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟
    نویسنده: یک دوست چهارشنبه 87/2/18 ساعت 9:25 صبح

    قسمت دوم و پایانی


     سوال:
    دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوت هایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در این باره وجود دارد؟
     پاسخ:

    تفاوت مهدویت از دیدگاه شیعه و اهل سنت
    1. اختلاف در ولادت:
    شیعه ی امامیه معتقد است، امام مهدی (عج ) فرزند امام حسن عسکری (ع) است و هم اکنون نیز زنده و غایب است، ولی اهل سنت هر چند بالاتفاق به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر ظهور حضرت مهدی (عج ) در آخرالزمان را جزو اعتقادات قطعی خود می دانند، اما در مورد نسب و ولادت ایشان به چند گروه تقسیم می شوند:
    عده ای از اهل سنت مدعی اند که مهدی (عج) همان عیسی بن مریم است و در این مورد به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد می کنند.[33]
    تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی (عج) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است. [34]
    عده ای نیز معتقدند مهدی (عج) از اولاد امام حسن مجتبی است و نه امام حسین (ع). [35]
    گروهی می گویند: پدر امام مهدی (عج) هم نام پدر پیامبر اسلام (ص) است و چون نام پدر حضرت محمد (ص) عبدالله بود، پس مهدی (عج) بن حسن عسکری (ع) نمی تواند مهدی (عج) موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[36]
    جمعی از آنان همانند امامیه معتقدند که امام مهدی (عج ) از اولاد پیامبر (ص) و فاطمه (س ) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عج) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.
    چنان که در روایت های متعدد آمده است. از ام سلمه نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود : « المهدی (عج) من عترتی من ولد فاطمه(س) ».[37] مهدی (عج) از عترت من و از فرزندان فاطمه است. جابر بن عبدالله از پیامبر (ص) نقل می کند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عج) نزول خواهد کرد .[38] عبدالله بن عمر می گوید: « المهدی (عج) الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (ع)».[39] مهدی (عج) کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند. این گروه حدیثی را که می گوید: «مهدی (عج) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است». قبول نمی کند. ذهبی می گوید: این خبر را فقط محمد بن ولید نقل کرده و از کسانی است که احادیث را جعل می کرده است.[40]. البته این گروه نیز تولد حضرت مهدی (عج ) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند: «همه ی مسلمانان غیر از امامیه معتقدند که مهدی (عج) غیر از حجت (عج ) است؛ چون غیبت یک شخص آن هم با این مدت طولانی از خوارق عادات است ... ».[41] در پاسخ گروه اخیر باید گفت: اوّلا: روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نام های آنان به طور روشن معرفی کرده اند پس سخن او باطل است. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا (ص) آمد و سوال های بسیاری را مطرح کرد. او از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین وصی من علی (ع) و پس از او حسن (ع) و حسین (ع) و امامان نه گانه از فرزندان اویند » . نعثل پرسید : « نام آنان چیست » . حضرت ، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عج ) شمردند . رسول خدا ، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمه ی بعد از علی (ع) سوال کرده بود، فرمود: «بعد از علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) امام هستند. سپس سید العابدین(ع) ، سپس محمد بن علی باقر(ع)، تو او را خواهی دید. وقتی او را دیدی سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمد صادق(ع)، سپس موسی بن جعفر کاظم(ع)، سپس علی بن موسی الرضا(ع)، سپس محمد بن علی جواد(ع)، سپس علی بن محمد نقی(ع)، سپس حسن بن علی زکی (ع)، و پس از او، قائم بالحق مهدی (عج) امت من (محمد بن حسن صاحب زمان امام است. او زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است».[42]
    ثانیا: شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود:
    1. حافظ سلیمان حنفی می گوید: «خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (عج ) در شب پانزدهم شعبان (255 ق) در شهر سامرا واقع شده است».[43]
    2. خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: «یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی (عج) و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او در نیمه ی شعبان سال 255 هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت».[44]
    3. ابن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد: «ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد.... دوازدهمین امام از ائمه ی دوازده گانه شیعه است که به «حجت» معروف است... ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است».[45]
    4. ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش به ولادت امام مهدی (عج ) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256 هـ . ق می نویسد: «در این سال محمدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجة مهدی (عج) منتظر و صاحب الزمان می نامند. و او آخرین امام از ائمه ی دوازده گانه است».[46]
    5. خیر الدین زرکلی (متوفی 1396 هـ . ق ) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام می نویسد: «او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمده و در سال 265 هـ . ق، غایب شده است».[47] آیه الله العظمی صافی در کتاب مهَدویت بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام می برد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کرده اند.[48] بنابراین، اگر برخی از اهل سنت می گویند: حضرت مهدی (عج ) به دنیا نیامده است، ادعایی بی اساس است که حتی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست. شاید برخی از اهل سنت همانند ابن حجر هیثمی طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عج ) بدانند، ولی باید گفت: خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عج ) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر نهصد و پنجاه سال عمر بدهد آیا قدرت ندارد به مهدی (عج ) عمر طولانی عنایت کند؟[49] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح و ... معتقدند. نتیجه این که ولادت حضرت مهدی (عج) امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقف اند.
    محمد بن علی حمزه می گوید: از حضرت عسکری (ع) شنیدم که فرمود: «ولی خدا و حجت او بر بندگان و خلیفه من در شب نیمه شعبان سال 255 به هنگام سپیده دم به دنیا آمد».[50]
    2. اختلاف بر سر عصمت امام زمان
    بیشتر علمای اهل سنت به عصمت حضرت عقیده ندارند و آن حضرت را یک انسان عادی به حساب می آورند که احتمال ارتکاب برخی گناهان و اشتباهات مثل هر انسان دیگری از او می رود. این عقیده را ابن کثیر و بسیاری از علمای اهل تسنن بدان اهتمام ورزیده اند.[51] اهل سنت در این باور به حدیثی منقول از نبی اکرم(ص) استناد می کنند که فرمود: «مهدی (عج) از ما اهل بیت است و خداوند وی را در یک شب اصلاح می کند».[52] اما از دیدگاه شیعه همه ی امامان معصوم اند و در باره ی آنان احتمال اشتباه و خطا داده نمی شود.
    4. یکی دیگر از اختلافات انکار غیبت است.
    علمای شیعه اتفاق نظر دارند که سال غیبت مهدی (عج)، سال 612 هـ ق است. آنان بر این باورند که ایشان همچنان زنده است تا زمانی که خداوند متعال اجازه ی ظهور به ایشان دهد و چنین باوری بر اساس احادیث و روایات نقل شده از نبی اکرم(ص) و اهل بیت (ع) می باشد. روایاتی که پیش از رخ دادن غیبت و یا برخی از آنها صد سال و یا دویست سال قبل از ولادت حضرت مهدی (عج) صادر شده است.
    اما بیشتر دانشمندان اهل سنت اعتقاد به غیبت امام زمان (عج) ندارند .در این جا از بیان ادله و رد آنها به جهت اختصار صرف نظر کردیم.
    این مختصر، مطالبی بود در رابطه با دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان و اختلافاتی بین آنها و دیگر مسلمانان وجود دارد. اما شاید بتوان در نتیجه بگوییم که مهم ترین مطلبی که درباره ی امام زمان از زبان اهل سنت می توان بیان کرد، مسئله فتاوای چهارگانه صادره در حق فرد منکر اعتقاد به ظهور امام مهدی (عج) است.
    این اشخاص عبارت اند از: ابن حجر هیثمی شافعی، 2. شیخ احمد ابوسرور بن صباحنفی، 3. شیخ محمد بن محمد خطابی مالکی، 4. شیخ یحیی بن محمد حنبلی.
    همه ی این افراد قائل به این هستند که شخص منکر اعتقاد به ظهور باید مجازات شود و تصریح کرده اند که واجب است که چنین شخصی را بزنند و او را تحقیر کنند، تا ادب شود و به حق روی آورد و در غیر این صورت واجب القتل و مهدور الدم است.[53]
    ----------------------------------------------------
    [1]ََ سبائک الذهب، ص 78.
    [2] اقتباس از کتاب اسلام و آینده جهان، مصطفی محقق راد.
    [3] الامام المهدی (ع)، شیخ محمد باقر ایروانی، ص11.
    [4] تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص199.
    [5] تفسیر المنار، ج10، ص 393، ج 9، ص 499 ،507.
    [6] تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 555، فصل52.
    [7] در مورد کسانی که به ذکر احادیث مربوط به امام مهدی (ع)پرداخته اند، به، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، ص 2926 مراجعه شود.
    [8] نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، ص226، (به نقل از الطریق الی المهدی المنتظر، ص 91).
    [9] البدایه و النهایه، ج 6، ص281.
    [10] سنن ابن ماجه، ص699، ح 4085.
    [11] سیوطی، عرف الوردی، ص76 و 88.
    [12] سنن ابن ماجه، ص699، ح4086.
    [13] فرائد السمطین، ج2، ص 327، ح 589.
    [14] همان، ح 565.
    [15] صغانی، المصنف، ج3، ص 2077.
    [16] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ب 8، ح51.
    [17] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص 45 و 55.
    [18] نعمانی، الغیبة، ص186.
    [19] سنن ابی داود، ح 4282. در الغیبة للنعمانی، ص، 187چنین آمده :حدثنا محمد بن یعقوب الکلینی قال حدثنا محمد بن یحیى عن أحمد بن إدریس عن محمد بن أحمد عن جعفر بن القاسم عن محمد بن الولید الخزاز عن الولید بن عقبة عن الحارث بن زیاد عن شعیب عن أبی حمزة قال دخلت على أبی عبد الله ع فقلت له أنت صاحب هذا الأمر فقال لا فقلت فولدک فقال لا فقلت فولد ولدک فقال لا قلت فولد ولد ولدک قال لا قلت فمن هو قال الذی یملأها عدلا کما ملئت ظلما و جورا لعلى فترة من الأئمة یأتی کما أن النبی ص بعث على فترة من الرسل.
    [20] نعیم بن حماد، الفتن، ص93.
    [21] صفانی، المصنف، ج11، ص371.
    [22] ابن ابی شیبد، المصنف، ج8، ص679.
    [23] البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص31، ح11.
    [24] نعمانی، الغیبة، ص313، ح4.
    [25] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 35، ح 15.
    [26] عبد الدرر، ص46، ص 117 و 185.
    [27] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص292.
    [28] مصنف ابن ابی شیبه، ح 19484، سنن ابی داوود، ح4282.
    [29] ابن ابی شیبه، المصنف، ج7، ح 19484.
    [30] صغانی، المصنف، ح20770.
    [31] احمد بن جنل، سند ج3، ص37.
    [32] عقدالدرر، ص95.
    [33] سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح4029.
    [34] کنزالعمال، ج14، ص 264، ح38663.
    [35] اطنار المنیف، ابن قیم جوزی، ص 151 (به نقل از الامام مهدی، میلانی، ص 21).
    [36] کنزالعمال، ج 14، ص 268، ح38678.
    [37] . السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و اشراطها، عثمان بن سعید المقری، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اول، 1416 هـ .
    [38] . همان، ج 6، ص1237.
    [39] الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزی، مکتبه التوحید، قاهره، چاپ اول، 1412.
    [40] تفرد به محمد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث. الصواعق المحرق، ابن حجر هیثمی، ج2، ص478، موسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول،1997.
    [41] همان، ج2، ص482.
    [42] الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، تحقیق ابراهیم بهادری و ... ، ج1، ص 68-69، انتشارات اسوه، چ دوم، سال 1416؛ نیز درباره ی احادیثی که نام ائمه (ع) را ذکر کرده اند، به صحیح مسلم، ج 6، ص3 و 4، باب الامارة، رجوع شود.
    [43] ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ص179.
    [44] همان مدرک.
    [45] وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج4، ص562.
    [46] العبر فی خبر من غبر، ج3 ، ص31.
    [47] الاعلام ج6، ص80.
    [48] امامت و مهدویت، ج2، ص 56 ـ 241، چاپ بهمن، نوبت اول .
    [49] به بحارالانوار، ج51، ص99 ـ 102 رجوع شود.
    [50] اقتباس از خورشید امامت و ولایت، مهدی کامرانی.
    [51] شارح سنن ابن ماجه، ج2، ص519.
    [52] سنن ابن ماجه، ج2، ص4087.
    [53] البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص183 – 187.


    نظر شما راجع به این مطلب  ()